شمارهٔ ۲۵۹
هر غنچه به گلشن دل مأیوس بهار است
هر برگ که بینی کف افسوس بهار است
باد سحری بسکه بر او برگ گل افشاند
هر سرو به بستان دم طاووس بهار است
بگشا رخ و بر باده مده عرض چمن را
پرده به رخت پردهٔ ناموس بهار است
رنگین شده از بسکه ز عکس گل و سوسن
هر موج هوا شهپر طاووس بهار است
هر غنچه که گل گشته سراپا لب خواهش
جویا مگر آمادهٔ پابوس بهار است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر غنچه به گلشن دل مأیوس بهار است
هر برگ که بینی کف افسوس بهار است
هوش مصنوعی: هر غنچهای در باغ چنان بهاری را انتظار دارد که ممکن است ناامیدش کند و هر برگی که مشاهده میکنی، نشان از حسرتی درباره آن بهار است.
باد سحری بسکه بر او برگ گل افشاند
هر سرو به بستان دم طاووس بهار است
هوش مصنوعی: در صبح زود، باد به قدری بر روی درختان گل و برگ میریزد که هر سرو در باغ به زیبایی و لطافت طاووس بهار میدرخشد.
بگشا رخ و بر باده مده عرض چمن را
پرده به رخت پردهٔ ناموس بهار است
هوش مصنوعی: بیشتر خودت را نشان بده و به جای پنهان کردن زیباییات، به باده و خوشی اجازه بده که خود را نمایان کند. زیبایی تو همانند پوششی است که بهار را از چمنها جدا میکند.
رنگین شده از بسکه ز عکس گل و سوسن
هر موج هوا شهپر طاووس بهار است
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و رنگهای گلها و سوسنها، هر نسیم بهاری مانند پرهای طاووس میدرخشد و رنگین شده است.
هر غنچه که گل گشته سراپا لب خواهش
جویا مگر آمادهٔ پابوس بهار است
هوش مصنوعی: هر غنچهای که به گل تبدیل میشود، تمام وجودش در جستجوی محبت و خواستههاست، مگر اینکه برای استقبال از بهار آماده شده باشد.

جویای تبریزی