شمارهٔ ۲۵۶
همین نه لاله به داغ تو ای سمنبر سوخت
به باغ غنچهٔ گل چون فتیله عنبر سوخت
زجلوه ای که نمود آفتاب دیدارت
در آینه چون پر و بال برق جوهر سوخت
اگرچه یافته صد خلعت گداز تنم
چو شمع آتش شوق تو بازم از سر سوخت
کسی که گرم رو راه نیستی گردید
گداخت شمع صفت بال سعیش و پر سوخت
بیا به باغ که بیم از نگاه نرگس نیست
سپند چشم بدت لاله تا به مجمر سوخت
زشرح نامهٔ پرسوز خود مگو جویا
همین بس است که بال و پر کبوتر سوخت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همین نه لاله به داغ تو ای سمنبر سوخت
به باغ غنچهٔ گل چون فتیله عنبر سوخت
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به سوختن و اندوهی دارد که به خاطر یک عشق یا فقدان به وجود آمده است. مانند اینکه لاله در باغ به خاطر داغ معشوقش میسوزد، غنچه گل هم به مانند فتیلهای که در آتش میسوزد، دچار عذاب و سوختن میشود. در واقع، این تصویرها نشاندهندهٔ عمق احساسات و تأثیرات ناشی از عشق و درد جدایی هستند.
زجلوه ای که نمود آفتاب دیدارت
در آینه چون پر و بال برق جوهر سوخت
هوش مصنوعی: روشنایی و زیبایی که حضور تو همچون نور خورشید در آئینه نمایان است، به قدری درخشان و جذاب است که مانند پر و بال برقی، جوهر و ذات وجودم را تحت تأثیر قرار میدهد و میسوزاند.
اگرچه یافته صد خلعت گداز تنم
چو شمع آتش شوق تو بازم از سر سوخت
هوش مصنوعی: با اینکه صدها لباس و نعمت به دست آوردهام، اما آتش اشتیاق تو موجب میشود که من همچنان از نو بسوزم، درست مانند یک شمع.
کسی که گرم رو راه نیستی گردید
گداخت شمع صفت بال سعیش و پر سوخت
هوش مصنوعی: کسی که در هوای گرم و بیهدف است، مانند شمعی میسوزد که بالهایش در حال سوختن است و تلاشش بیفایده به نظر میآید.
بیا به باغ که بیم از نگاه نرگس نیست
سپند چشم بدت لاله تا به مجمر سوخت
هوش مصنوعی: به باغ بیا که از نگاه نرگس ترسی نیست، و چشم بد تو گل لاله را به آتش میسوزاند.
زشرح نامهٔ پرسوز خود مگو جویا
همین بس است که بال و پر کبوتر سوخت
هوش مصنوعی: از درد و رنجی که در دل دارم چیزی نگو، همین که میدانی چقدر از آزادیام کاسته شده، کافی است.

جویای تبریزی