شمارهٔ ۲۵۰
قبای پاره نصیبش زچرخ مینایی است
همیشه هرکه چو گل در پی خودآرایی است
بغیر من به خیال کسی گذار مکن
به سیر خلوت دلها مرو که رسوایی است
ز حسن کامل آن دلربایی چار ابرو
کدام دل که نه در چارسوی رسوایی است
زکوة جلوه مپندار سایه بر خاکم
ترا که موسم جوش بهار رعنایی است
به غیر خون جگر خلق را نمی ریزد
میی به ساغر دل تا سپهر مینایی است
شمارهٔ ۲۴۹: گرنه اشک از دیده در هجران یار افتاده استشمارهٔ ۲۵۱: شد شباب و جسم غم فرسوده با ما مانده است
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قبای پاره نصیبش زچرخ مینایی است
همیشه هرکه چو گل در پی خودآرایی است
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی و خودآرایی مانند گل اهمیت میدهد، همیشه نصیبش از دنیا و زحمتش کم و ناکافی خواهد بود. به عبارتی، زیبایی ظاهری به تنهایی نمیتواند معیار موفقیت یا سعادت باشد.
بغیر من به خیال کسی گذار مکن
به سیر خلوت دلها مرو که رسوایی است
هوش مصنوعی: به دیگران اجازه نده که به فکر و خیال تو بیفتند و در مکانهای دلنشین و خصوصی خودت برو، چون ممکن است باعث رسواییات شود.
ز حسن کامل آن دلربایی چار ابرو
کدام دل که نه در چارسوی رسوایی است
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت فردی اشاره دارد که با ابروهایش دل ها را میرباید. به نوعی بیان میکند که با وجود این زیبایی، هیچ دل و قلبی وجود ندارد که در معرض رسوایی و چالشهای عاشقانه قرار نگیرد. در واقع، زیبایی او به قدری چشمگیر است که همه را تحت تأثیر قرار میدهد و نمیتوان از تأثیرات منفی عشق و درگیریهای روحی در امان ماند.
زکوة جلوه مپندار سایه بر خاکم
ترا که موسم جوش بهار رعنایی است
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که نباید زیبایی و جذابیت من را تنها به سایهام که بر روی زمین میافتد نسبت بدهی، چرا که این زمان، فصل شکفتن و زیبایی من است.
به غیر خون جگر خلق را نمی ریزد
میی به ساغر دل تا سپهر مینایی است
هوش مصنوعی: اگر خون دل مردم ریخته نشود، هیچ نوشیدنی در جام دل نمیریزد تا زمانی که آسمان آبی و زیباست.

جویای تبریزی