شمارهٔ ۲۴۱
از رفتنش به خاک چمن تا کمر نشست
گلشن ز جوش لاله به خون جگر نشست
رنگ پریده ام چو ز شرم رخت گداخت
شبنم شد و به عارض گلبرگ تر نشست
از آب آهن است سرشکم برنده تر
در سینه بسکه زان مژه ام نیشتر نشست
در جوش لاله جلوه طراز است سرو باغ
یا از غم قد تو به خون تا کمر نشست
نزدیکتر به خلوت او هر قدر شدیم
جویا توان و صبر ز ما دورتر نشست
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از رفتنش به خاک چمن تا کمر نشست
گلشن ز جوش لاله به خون جگر نشست
هوش مصنوعی: با رفتن آن گل به خاک چمن، گلزار به شدت غمگین شد و لالهها از اشک دل به زمین نشستند.
رنگ پریده ام چو ز شرم رخت گداخت
شبنم شد و به عارض گلبرگ تر نشست
هوش مصنوعی: من از شرم چهرهات رنگم پریده و مانند شبنمی که بر روی گلبرگ نرم نشسته، آب شدهام.
از آب آهن است سرشکم برنده تر
در سینه بسکه زان مژه ام نیشتر نشست
هوش مصنوعی: چشمانم مانند آبی از آهن، به شدت میگریند و این اشکها به خاطر زخمهایی است که از مژگانم به دلم نشسته است.
در جوش لاله جلوه طراز است سرو باغ
یا از غم قد تو به خون تا کمر نشست
هوش مصنوعی: در حالتی که لالهها در حال شعف و شادی هستند، درخت سرو به زیبایی خود میبالد و یا اینکه به خاطر ناراحتی از قامت تو، آنقدر غمگین است که به خون نشست.
نزدیکتر به خلوت او هر قدر شدیم
جویا توان و صبر ز ما دورتر نشست
هوش مصنوعی: هرچه به نزدیکی و خلوت او نزدیکتر شدیم، توان و صبر ما از او دورتر و فاصلهاش بیشتر شد.

جویای تبریزی