گنجور

شمارهٔ ۲۳۱

بیا که موسم جوش بهار ییلاق است
پیاله گیر که گل در کنار ییلاق است
چرا نهان بود از دیده ها به پردهٔ غیب
اگر نه خلد برین شرمسار ییلاق است
در آن مقام که زاهد دم صلاح زند
پیاله زن که هوای بهار ییلاق است
هوای برف و گل جام و سبزهٔ میناست
جهان به موسم دی در شمار ییلاق است
همین زند نه هوایش دم از روانبخشی
که آب حیوان در جویبار ییلاق است
نکوست موسم دی با وجود می جویا
که جوش گل سبب اعتبار ییلاق است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا که موسم جوش بهار ییلاق است
پیاله گیر که گل در کنار ییلاق است
هوش مصنوعی: بیا که وقت خوش و شادی بخش بهار فرا رسیده است. پیاله‌ای به دست بگیر زیرا گل‌ها دور و بر ییلاق در شکوفایی هستند.
چرا نهان بود از دیده ها به پردهٔ غیب
اگر نه خلد برین شرمسار ییلاق است
هوش مصنوعی: چرا چیزهایی که در عالم غیب وجود دارند از چشم ما پنهانند؟ اگر اینطور نبود، بهشت برین هم باید از ما شرمنده باشد.
در آن مقام که زاهد دم صلاح زند
پیاله زن که هوای بهار ییلاق است
هوش مصنوعی: در جایی که شیخ و زاهد به دعا و ذکر مشغول هستند، پیشنهاد می‌شود که شراب بنوشید، زیرا حال و هوای بهار و شادی در فضا جاری است.
هوای برف و گل جام و سبزهٔ میناست
جهان به موسم دی در شمار ییلاق است
هوش مصنوعی: در فصل زمستان، هوای برف و گل و سبزه‌های زیبا به مانند شراب و شادی است و جهان در این زمان شبیه به یک بهار دل‌انگیز به نظر می‌رسد.
همین زند نه هوایش دم از روانبخشی
که آب حیوان در جویبار ییلاق است
هوش مصنوعی: این دنیا همانند جویباری است که آب حیات در آن جاری است و هوایش حالتی مفرح و روح‌بخش دارد.
نکوست موسم دی با وجود می جویا
که جوش گل سبب اعتبار ییلاق است
هوش مصنوعی: در فصل دی، به دنبال شراب خوب بگرد، زیرا رونق گل‌ها به اعتبار و زیبایی محل زندگی در طبیعت کمک می‌کند.