گنجور

شمارهٔ ۲۳۰

صفای پیکرت آئینه دار مهتاب است
گل از رخ تو حیب و کنار مهتاب است
چمن چمن گل رنگ است بی تو در پرواز
بیا که موسم جوش بهار مهتاب است
بیا و جوش گلستان فیض را دریاب
گل پیاله به بزم بهار مهتاب است
به چشم کم منگر فیض ظلمت شب را
که نور دیدهٔ شب زنده دار مهتاب است
شبی شراب گل عیش چین ز جلوهٔ ما
که آبی آمده بر روی کار مهتاب است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صفای پیکرت آئینه دار مهتاب است
گل از رخ تو حیب و کنار مهتاب است
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات مانند آیینه‌ای است که تابش ماه را نشان می‌دهد و گل‌ها همچون حجاب و زینت کنار ماه تابان به نظر می‌آیند.
چمن چمن گل رنگ است بی تو در پرواز
بیا که موسم جوش بهار مهتاب است
هوش مصنوعی: چمن‌ها پر از گل‌های زیبا هستند، اما بدون وجود تو، جلوه‌ای ندارند. بیا و همراه من شو، زیرا زمان بهار و شوق زندگی فرارسیده است.
بیا و جوش گلستان فیض را دریاب
گل پیاله به بزم بهار مهتاب است
هوش مصنوعی: بیا و از خوشی‌ها و زیبایی‌های بهار بهره‌مند شو، زیرا هر گل مانند پیاله‌ای است که در میهمانی بهار و تحت نور مهتاب قرار دارد.
به چشم کم منگر فیض ظلمت شب را
که نور دیدهٔ شب زنده دار مهتاب است
هوش مصنوعی: به چشمان کم‌نور من ننگر، چرا که ظلمات شب برای من نعمت‌اند و روشنی پرچم شب‌زنده‌دار، نور مهتاب است.
شبی شراب گل عیش چین ز جلوهٔ ما
که آبی آمده بر روی کار مهتاب است
هوش مصنوعی: شبی نوشیدنی خوشی و لذت را به خاطر زیبایی ما در دست داریم که گویی آبی بر چهره ماه می‌تابد.