شمارهٔ ۲۱۴
بی او هجوم غم دل بی کینه را شکست
رنگم چنان شکست که آیینه را شکست
جانا بیا که صید تو ترسم رها شود
مرغ دل از تپش، قفس سینه را شکست
از ما چو یافت خلعت عریان تنی رواج
بازار گرم خرقهٔ پشمینه را شکست
بگشود باز رو به حریفان لب جواب
امروز عهد بستهٔ دوشینه را شکست
جویا پیاله تکیه به فضل کریم خورد
بر سنگ کعبه توبهٔ دیرینه را شکست
شمارهٔ ۲۱۳: مهربانیهای پنهان را مزاج کاین ازوستشمارهٔ ۲۱۵: باغ خوش از سبزه و ز سنبل از آنهم خوشتر است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی او هجوم غم دل بی کینه را شکست
رنگم چنان شکست که آیینه را شکست
هوش مصنوعی: بدون او، غم دل به من حمله ور شد و بیتوجهی و کینه را شکست. حالا رنگ رویم آنقدر تغییر کرده که مانند شیشه شکسته است.
جانا بیا که صید تو ترسم رها شود
مرغ دل از تپش، قفس سینه را شکست
هوش مصنوعی: عزیزم، بیا که میترسم شکار تو آزاد شود و پرندهی دل از تپش افتاده و قفس سینه را بشکند.
از ما چو یافت خلعت عریان تنی رواج
بازار گرم خرقهٔ پشمینه را شکست
هوش مصنوعی: وقتی کسی در میان ما لباس عریانی را مشاهده کرد، بازار گرمی برای گرانیهای دنیوی به وجود آمد و اعتبار لباس ساده و پشمی از بین رفت.
بگشود باز رو به حریفان لب جواب
امروز عهد بستهٔ دوشینه را شکست
هوش مصنوعی: امروز جوابهایی را که دیروز با دوستانم توافق کرده بودم، بیان کردم و دوباره به ماجرا پرداختیم.
جویا پیاله تکیه به فضل کریم خورد
بر سنگ کعبه توبهٔ دیرینه را شکست
هوش مصنوعی: سائل به معجزهای از لطف خدا یک پیاله را بر سنگ کعبه گذاشت و با این کار، عهدی که مدتها بر گردنش بود را شکست.

جویای تبریزی