گنجور

شمارهٔ ۲۱۳

مهربانیهای پنهان را مزاج کاین ازوست
خنده مستانهٔ زخم دل خونین ازوست
چیده ام از بس گل نظاره زان گلزار حسن
پنچهٔ مژگان مرا تا چاک دل رنگین ازوست
درد او با روی دلها می کند مشتاطکی
زلف آهی هر کجا آشفته شد پرچین از اوست
صد چمن گل یادش از دل تا به مژگان چیده است
دامن صحرا ز اشکم دامن گلچین ازوست
چیست دل جویا چه باشد جان کز او دارم تیغ
دین از او دنیا از او اسلام از او آیین از اوست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مهربانیهای پنهان را مزاج کاین ازوست
خنده مستانهٔ زخم دل خونین ازوست
هوش مصنوعی: مهربانی‌های نهان ریشه در همین حال و هوا دارند و شادی و خنده‌ای که از دل زخم‌خورده می‌آید، به خاطر همین احساسات است.
چیده ام از بس گل نظاره زان گلزار حسن
پنچهٔ مژگان مرا تا چاک دل رنگین ازوست
هوش مصنوعی: من از زیبایی و طراوت گلزار، به‌قدری گل چیده‌ام که اثر مژگانم بر قلبم نقش بسته و آن را رنگین کرده است.
درد او با روی دلها می کند مشتاطکی
زلف آهی هر کجا آشفته شد پرچین از اوست
هوش مصنوعی: درد او با لبخند دل‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و زنجیره‌های غم در هر جا که به هم می‌ریزد، نتیجه اوست.
صد چمن گل یادش از دل تا به مژگان چیده است
دامن صحرا ز اشکم دامن گلچین ازوست
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی بیان می‌کند که دل از یاد گل‌ها پر شده و شاعر احساس می‌کند که دامن صحرا از اشک‌های او پر شده است. در واقع، شاعر به نوعی می‌گوید که احساساتی عمیق و غم‌انگیز در دل دارد که به دامن گل‌ها تبدیل شده و این خالی از اشاره به زیبایی یا غم‌انگیزی گل‌ها نیست.
چیست دل جویا چه باشد جان کز او دارم تیغ
دین از او دنیا از او اسلام از او آیین از اوست
هوش مصنوعی: دل من دنبال چه می‌گردد؟ چه چیزی می‌تواند باشد؟ جان من از اوست. من به وسیله‌ی او دین را دارم، دنیا را از او کسب کرده‌ام و راهی که پیروی می‌کنم، اسلام و آیینی است که او به من نشان داده است.