شمارهٔ ۲۱۱
شکست رنگ نگارم شد از شراب درست
که ناتمامی ماه است زآفتاب درست
به بزم باده پرستان منم که همچو حباب
سبوی خویش برون آورم ز آب درست
به رنگ و بوی جهان دل مده که گردیده است
نظام عالم امکان ز انقلاب درست
مرا عمارت حال خراب کن ساقی
شود شکست دلم از شراب ناب درست
به قصد زینت رو، رو به روی آینه شو!
که بی مقابله کی می شود کتاب درست
به خویش پیچد از آنرو دل شکسته که شد
شکست زلف سیاهش به پیچ و تاب درست
چنان کنند تغافل به کار ما جویا
که نشنویم ز کهسار هم جواب درست
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکست رنگ نگارم شد از شراب درست
که ناتمامی ماه است زآفتاب درست
هوش مصنوعی: رنگ و رویم به خاطر شراب دچار تغییر شده و از تابش آفتاب درخشش ماه ناقص به نظر میرسد.
به بزم باده پرستان منم که همچو حباب
سبوی خویش برون آورم ز آب درست
هوش مصنوعی: در محفل عاشقان، من همواره در حال تماشای دنیا هستم و مانند حبابی که از آب بیرون میآید، زیبایی را به نمایش میگذارم.
به رنگ و بوی جهان دل مده که گردیده است
نظام عالم امکان ز انقلاب درست
هوش مصنوعی: دل خود را به زیباییها و جذابیتهای دنیای مادی نسپار، زیرا نظام هستی به خاطر تغییرات و دگرگونیها شکل گرفته است.
مرا عمارت حال خراب کن ساقی
شود شکست دلم از شراب ناب درست
هوش مصنوعی: بدهید تا حال و هوای خرابم را بهبود ببخشید، ای ساقی؛ زیرا دلbroken من به خاطر شراب خالص، دچار آسیب شده است.
به قصد زینت رو، رو به روی آینه شو!
که بی مقابله کی می شود کتاب درست
هوش مصنوعی: به طرف زینت و زیبایی برو و رو در روی آینه قرار بگیر! که بدون رویارویی و مقایسه، چگونه میتوان کتاب صحیحی نوشت؟
به خویش پیچد از آنرو دل شکسته که شد
شکست زلف سیاهش به پیچ و تاب درست
هوش مصنوعی: دل شکسته به خاطر زلف سیاه او که در هم پیچیده است، به خود میپیچد و غم را در دل احساس میکند.
چنان کنند تغافل به کار ما جویا
که نشنویم ز کهسار هم جواب درست
هوش مصنوعی: آنها به قدری خود را به نادانی میزنند و در کار ما بیتوجهی میکنند که حتی نمیتوانیم از کسی در مورد مسئلهای پاسخ درست بگیریم.

جویای تبریزی