گنجور

شمارهٔ ۲۱

تا گشته است پای خم آرامگاه ما
گردیده است کوه بدخشان پناه ما
سنگین ز گرد کلفت دل بسکه گشته است
بر پای ما چو سلسله افتاده آه ما
تا آب تربیت نخورد از گداز دل
چون داغ لاله قد نکشد سرو آه ما
در رنگ همچو رشتهٔ یاقوت غوطه خورد
از پهلوی عذار تو مد نگاه ما
سنگین دلیست لنگر شمشیر ابروش
کس جان بدر نبرد زمژگان سپاه ما
از دل متاع درد به تاراج گریه رفت
پنهان در اشک همچو حباب ست آه ما
از بس به شوق دیدنت از جا درآمده
چون شمع بر سر مژه باشد نگاه ما
برقع ز رخ فکنده درآ در حریم وصل
باشد نقاب روی تو شرم نگاه ما
جویا به بزم حیرت او همچو پیک کنگ
گویید خبر زحال دل ما نگاه ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا گشته است پای خم آرامگاه ما
گردیده است کوه بدخشان پناه ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که پای خم آرامگاه ما را نگرفته است، کوه بدخشان به عنوان پناهگاه ما قرار گرفته است.
سنگین ز گرد کلفت دل بسکه گشته است
بر پای ما چو سلسله افتاده آه ما
هوش مصنوعی: دل ما به دلیل سنگینی غم و حزن بسیار، مانند وزنه‌ای بر پاهایمان افتاده است و این سنگینی به سبب درد و آهی است که از ما برمی‌خیزد.
تا آب تربیت نخورد از گداز دل
چون داغ لاله قد نکشد سرو آه ما
هوش مصنوعی: تا وقتی که دل از درد و عشق نسوزد و تحول پیدا نکند، همچون گل لاله‌ای که داغ شده است، درخت سرسبز و باطراوتی مثل سرو نمی‌تواند رشد کند.
در رنگ همچو رشتهٔ یاقوت غوطه خورد
از پهلوی عذار تو مد نگاه ما
هوش مصنوعی: چشمان ما در رنگ گیسوان تو غرق شده است، گویی که رشته‌ای از یاقوت در آن جاری است.
سنگین دلیست لنگر شمشیر ابروش
کس جان بدر نبرد زمژگان سپاه ما
هوش مصنوعی: غمگینی سنگین است و همچون لنگر، سنگینی نگاه ابروی تو را به دوش می‌کشد. کسی نمی‌تواند از چنگال بی‌رحم سپاهی که با چشمان تو فرا می‌رسد، جان سالم به در ببرد.
از دل متاع درد به تاراج گریه رفت
پنهان در اشک همچو حباب ست آه ما
هوش مصنوعی: از دل، درد و رنجی که احساس می‌کنم، به سرقت رفته و در اشک‌هایم پنهان شده‌اند؛ مانند حبابی که در آب می‌آید. آه من نیز چنین حالتی دارد.
از بس به شوق دیدنت از جا درآمده
چون شمع بر سر مژه باشد نگاه ما
هوش مصنوعی: چقدر منتظر دیدن تو هستم که مثل شعله شمع بر لبه مژه‌ام به جنب و جست و خیز افتاده‌ام.
برقع ز رخ فکنده درآ در حریم وصل
باشد نقاب روی تو شرم نگاه ما
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و رموز عشق اشاره دارد. شاعر از معشوقه‌اش می‌خواهد که با کنار گذاشتن پوشش خود، به او نزدیک شود. او همچنین بیان می‌کند که نقاب صورت معشوق می‌تواند مانع از دیدن زیبایی‌اش شود و نگاه عاشقانه‌اش شرم‌ساری است که به خاطر زیبایی معشوق احساس می‌کند. در واقع، این شعر به عواطف عمیق و پیچیدگی‌های عشق پرداخته و خواسته‌های عاشق را به تصویر می‌کشد.
جویا به بزم حیرت او همچو پیک کنگ
گویید خبر زحال دل ما نگاه ما
هوش مصنوعی: در جمع شگفتی‌های او، مانند پیامی از کنگ، از حال دل ما خبر بده. نگاه ما را فراموش نکن.