شمارهٔ ۲۰۴
هر کس محروم از جوانی است
دردی کش صاف زندگانی است
از یاد تو با نسیم آهم
بویی ز بهار نوجوانی است
کس پی نبرد که قاتلم کیست
دل کشتهٔ غمزدهٔ نهانی است
با چشم کبود می برد دل
آن چشم بلای آسمانی است
مغرور به چند روزه حسنی
غافل شده ای که آنت آنی است
لطفت آیا چه طور باشد
جور تو تمام مهربانی است
از دولت هندوان نخورد آب
روتی گو باش قحط پانی است
نگشود ز سینه عقدهٔ دل
پیکان توام که یار جانی است
جویا از دور چون بدیدت
از لطف بگفت: که این فلانی است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر کس محروم از جوانی است
دردی کش صاف زندگانی است
هوش مصنوعی: هر کسی که از جوانی بیبهره باشد، زندگیاش پر از درد و رنج است.
از یاد تو با نسیم آهم
بویی ز بهار نوجوانی است
هوش مصنوعی: یاد تو برایم مانند نسیم ملایمی است که بوی بهار جوانی را به همراه دارد.
کس پی نبرد که قاتلم کیست
دل کشتهٔ غمزدهٔ نهانی است
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیداند که قاتل من کیست؛ من کسی هستم که دلشکسته و غمگین و پنهان در خودم دارم.
با چشم کبود می برد دل
آن چشم بلای آسمانی است
هوش مصنوعی: چشم کبود چنان دل را میبرد که آن چشمی که دارد، به بلای آسمانی شبیه است.
مغرور به چند روزه حسنی
غافل شده ای که آنت آنی است
هوش مصنوعی: به خاطر چند روز زیباییات مغرور شدهای، غافل از اینکه خودت آنی و زودگذر هستی.
لطفت آیا چه طور باشد
جور تو تمام مهربانی است
هوش مصنوعی: لطفت چگونه است که تو با تمام مهربانیات این طور ناملایمتی میکنی؟
از دولت هندوان نخورد آب
روتی گو باش قحط پانی است
هوش مصنوعی: از خوشی و نعمت هندوان استفاده نکن، زیرا در اینجا آب و غذا بسیار کم است و قحطی وجود دارد.
نگشود ز سینه عقدهٔ دل
پیکان توام که یار جانی است
هوش مصنوعی: عشق و احساسات عمیق من درباره تو هیچگاه از دل برملا نشده، زیرا تو برای من همچون روحی هستی که زندگیام را کامل میکند.
جویا از دور چون بدیدت
از لطف بگفت: که این فلانی است
هوش مصنوعی: از دور وقتی او را دید، به محبت گفت: این همان شخص است.

جویای تبریزی