گنجور

شمارهٔ ۲۰۱

همتم تا دست پر زور هوس پیچیده است
در دل تنگم حباب آسا نفس پیچیده است
می چکد خون نیاز عاشق از بال و پرت
ای کبوتر نامه را دست چه کس پیچیده است
از زمین تا آسمان آوازهٔ بیداد اوست
ناله ام در تنگنای این قفس پیچیده است
تا دل صد چاک ر ا دردت به شور آورده است
در فضای سینه آواز جرس پیچیده است
شب، شراری در دل از گرمی خوی او فتاد
بر سراپا آتشم مانند خس پیچیده است
بادهٔ غفلت ز هوشش برد تا صبح نشور
بر تو بیجا اینقدر جویا عسس پیچیده است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همتم تا دست پر زور هوس پیچیده است
در دل تنگم حباب آسا نفس پیچیده است
هوش مصنوعی: عزم و اراده‌ام به اندازه‌ای قوی است که آرزوهایم به دل تنگ و محدودم فشار می‌آورند؛ در این دل، احساساتم مانند حبابی در حال شکل‌گیری و پیچیدن هستند.
می چکد خون نیاز عاشق از بال و پرت
ای کبوتر نامه را دست چه کس پیچیده است
هوش مصنوعی: عاشق در آرزوی معشوق خود، از درد و نیاز، زخم‌هایش را حس می‌کند. ای کبوتر، نامه‌ ات به دست کسی افتاده است؛ آنکه به آن نیاز داری، به سوی تو نخواهد آمد.
از زمین تا آسمان آوازهٔ بیداد اوست
ناله ام در تنگنای این قفس پیچیده است
هوش مصنوعی: آوازهٔ ظلم و ستم او از زمین تا آسمان شنیده می‌شود و ناله‌ام در این فضای تنگ و محدود مثل یک قفس پیچیده است.
تا دل صد چاک ر ا دردت به شور آورده است
در فضای سینه آواز جرس پیچیده است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر درد تو صد بار شکسته شده و این درد باعث شده که صدای زنگ جرس در سینه‌ام پخش شود.
شب، شراری در دل از گرمی خوی او فتاد
بر سراپا آتشم مانند خس پیچیده است
هوش مصنوعی: در شب، آتش شوق و محبت او در دل من شعله‌ور شد و تمام وجودم را به آتش کشید، انگار که مانند پوری در آتش پیچیده‌ام.
بادهٔ غفلت ز هوشش برد تا صبح نشور
بر تو بیجا اینقدر جویا عسس پیچیده است
هوش مصنوعی: شراب غفلت او را تا صبح بی‌هوش کرده است، پس چرا به خاطر این موضوع به تو بی‌دلیل و بی‌جایی پیغام می‌فرستد؟ مأمور به دور و اطراف مشغول گشت‌زنی است.