گنجور

شمارهٔ ۲۰۰

تا هوای شمع رویت در سر پروانه است
زآتش غیرت تنم خاکستر پروانه است
می تپد در آتش حسرت نصیبی بی رخت
پلک و مژگان گوییا بال و پر و پروانه است
دیده ام از بس پرد در شوق شمع عارضی
مردم چشمم چو دل در پیکر پروانه است
بسکه گرد شمع رویش قدسیان پر می زنند
از زمین تا عرش گویی محشر پروانه است
سوختن در آتش حسرت دلم را راحت است
پرنیان شعله جویا بستر پروانه است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا هوای شمع رویت در سر پروانه است
زآتش غیرت تنم خاکستر پروانه است
هوش مصنوعی: تا وقتی که پروانه به شمع زیبایی‌ات فکر می‌کند و عاشقانه به سویش می‌رود، آتش غیرت و عشق من باعث شده که جانم به خاکستر تبدیل شود.
می تپد در آتش حسرت نصیبی بی رخت
پلک و مژگان گوییا بال و پر و پروانه است
هوش مصنوعی: حسرتی در دل می‌زید که انگار بدون زیبایی چشمان و مژگان همواره آتشین و پرشور است، همچون پروانه‌ای که در شعله‌ها پرواز می‌کند.
دیده ام از بس پرد در شوق شمع عارضی
مردم چشمم چو دل در پیکر پروانه است
هوش مصنوعی: به خاطر شوق و جذابیت صورت کسی، چشمانم مانند دل پروانه‌ای شده‌اند که در نزدیکی شمع می‌رقصد و می‌سوزد.
بسکه گرد شمع رویش قدسیان پر می زنند
از زمین تا عرش گویی محشر پروانه است
هوش مصنوعی: چقدر فرشتگان به دور شمع وجودش پرواز می‌کنند، طوری که به نظر می‌رسد از زمین تا آسمان، مانند یک روز قیامت پروانه‌ها در حال حرکت هستند.
سوختن در آتش حسرت دلم را راحت است
پرنیان شعله جویا بستر پروانه است
هوش مصنوعی: سوختن در آتش حسرت برای دل من راحت است؛ چرا که شعله‌های نرم و لطیف مانند پرنیان به دنبال آرامش پروانه‌ها هستند.