گنجور

شمارهٔ ۱۹۶

ببازد غنچه رنگ از خجلت لعل قدح نوشت
کند تر شبنم گل را صفای گوهر گوشت
مگیر آیینه بر کف گر به معشوقی سری داری
می مرد آزمای عشق خواهد برد از هوشت
شوم سر تا به پا در یاد او خمیازهٔ حسرت
اگر یکبار مانند کمان گیرم در آغوشت
به زور روشنی سر پنجهٔ خورشید را تابم
فتد بر طالعم گر سایهٔ صبح بنا گوشت
به غیرم آشنا گشتی از آن رو رفتم از یادت
به غیرت آشنا باشم اگر سازم فراموشت

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ببازد غنچه رنگ از خجلت لعل قدح نوشت
کند تر شبنم گل را صفای گوهر گوشت
هوش مصنوعی: غنچه به خاطر خجالت رنگش را از دست می‌دهد و لعل (جمشت) با آن رنگ تازه‌اش، زیبایی شبنم گل را به تصویر می‌کشد. این تصویر نشان‌دهنده تأثیر لطافت و زیبایی طبیعت بر احساسات و جلوه‌های ظاهری است.
مگیر آیینه بر کف گر به معشوقی سری داری
می مرد آزمای عشق خواهد برد از هوشت
هوش مصنوعی: اگر عاشق محبوبی هستی، نباید با آینه به خودت نگاه کنی. زیرا عشق واقعی تو را از عقل و هوشت دور خواهد کرد و ممکن است که دلت را بشکند.
شوم سر تا به پا در یاد او خمیازهٔ حسرت
اگر یکبار مانند کمان گیرم در آغوشت
هوش مصنوعی: تمام وجودم را پر از یاد او کرده‌ام و همچون خمیازه‌ای از حسرت در می‌آیم. اگر یک بار، مانند کمانی در آغوشم بگیرد، چه لذتی خواهد داشت.
به زور روشنی سر پنجهٔ خورشید را تابم
فتد بر طالعم گر سایهٔ صبح بنا گوشت
هوش مصنوعی: به سختی و با زحمت، نور خورشید به من می‌تابد، اگر سایهٔ صبح بر سر من بیفتد.
به غیرم آشنا گشتی از آن رو رفتم از یادت
به غیرت آشنا باشم اگر سازم فراموشت
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه دیگران به غیر از من با تو آشنا شدند، من تصمیم گرفتم از یاد تو بروم تا به غیرت خودم وفادار بمانم. اگر بتوانم، تلاش می‌کنم که فراموشت کنم.