شمارهٔ ۱۹۵
در جهان بی اعتباری اعتبار عاشقی است
هر که صاحب اعتبار افتاد خوار عاشقی است
غنچهٔ دل گشت خندان دیده گریان شد چو ابر
داغها بشکفت گل گل، نوبهار عاشقی است
پرتو خورشید با نورش چو گرد تیره ای است
چهره آنکس که پنهان در غبار عاشقی است
داد از طوفان درد بیقراریهای عشق
زیر تیغ او تپیدنها قرار عاشقی است
از تزلزل در بنای عشق باشد محکمی
بر تپیدنهای دل جویا مدار عاشقی است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در جهان بی اعتباری اعتبار عاشقی است
هر که صاحب اعتبار افتاد خوار عاشقی است
هوش مصنوعی: در این دنیا که همه چیز بیاعتبار است، تنها عشق ارزش و اعتبار واقعی دارد. هر کسی که به جای عشق، به اعتبارهای دیگر وابسته باشد، در واقع اعتبار خود را از دست داده و به نوعی خوار و ذلیل شده است.
غنچهٔ دل گشت خندان دیده گریان شد چو ابر
داغها بشکفت گل گل، نوبهار عاشقی است
هوش مصنوعی: دل مانند غنچهای شده که با شادی میخندد، اما چشمانش در حال اشک ریختن هستند، همانند ابری که باران میبارد. دردها و غمها به مانند گلهایی در بهار شکوفا شدهاند و این زمان، فصل جدیدی از عشق و عاشقی است.
پرتو خورشید با نورش چو گرد تیره ای است
چهره آنکس که پنهان در غبار عاشقی است
هوش مصنوعی: نور خورشید مانند نوری است که بر چهره کسی که در حال عشق ورزی است و در غبار آن پنهان شده، نمایان میشود. این به تصویر میکشد که عشق ممکن است چهره را تحت تأثیر قرار دهد و آن را پوشیده و پنهان کند.
داد از طوفان درد بیقراریهای عشق
زیر تیغ او تپیدنها قرار عاشقی است
هوش مصنوعی: در اینجا احساسات عمیق و دردناک عشق بیان شده است. عشق با تمام دردها و تلاطمهایی که به همراه دارد، موجب بیقراری و آشفتگی میشود. افراد عاشق، به نوعی با چالشها و سختیهای عشق دست و پنجه نرم میکنند و در این مسیر، فشارهایی را تحمل میکنند که نشاندهنده واقعیات عشق است.
از تزلزل در بنای عشق باشد محکمی
بر تپیدنهای دل جویا مدار عاشقی است
هوش مصنوعی: از ناپایداری در عشق، نمیتوان به صداقت و استواری احساسات دل امیدوار بود. عشق واقعی نیازمند ثبات و استقامت است.

جویای تبریزی