گنجور

شمارهٔ ۱۹۲

از باده غنچهٔ دل آن سیمبر شکفت
لعل لبش زخنده گلبرگ تر شکفت
بوی بهار مهر دهد جور گل رخان
از آب تیغ او گل چاک جگر شکفت
با یاد عارض تو زفیض بهار عشق
بر روی من هزار گل از چشم تر شکفت
از ناخن صبا گره غنچه وا نشد
گلهای فیض در دل از آه سحر شکفت
دور از بهار وصل گل داغ بر دلم
مانند داغ لاله ز خون جگر شکفت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از باده غنچهٔ دل آن سیمبر شکفت
لعل لبش زخنده گلبرگ تر شکفت
هوش مصنوعی: دل چون گل غنچه‌ای است که از باده جان می‌گشاید، و لبان زیبا و جذابش همچون گلبرگی تازه، شادی و شوق را به همراه دارد.
بوی بهار مهر دهد جور گل رخان
از آب تیغ او گل چاک جگر شکفت
هوش مصنوعی: بویی که بهار به همراه دارد، مهر و محبت را به یاد می‌آورد و زیبایی چهره گل‌ها را به تصویر می‌کشد. تیغی که از آن سخن می‌رود، نشان‌دهندهٔ زخم‌هایی است که دل را می‌شکافد و این زخم‌ها در واقع نوعی شکوفایی و بروز احساسات عمیق در دل انسان‌ها را به همراه دارد.
با یاد عارض تو زفیض بهار عشق
بر روی من هزار گل از چشم تر شکفت
هوش مصنوعی: با یاد زیبایی تو، برکت بهار عشق در وجود من هزاران گل از اشک شوق شکوفا کرد.
از ناخن صبا گره غنچه وا نشد
گلهای فیض در دل از آه سحر شکفت
هوش مصنوعی: گل‌های خوشبوی باغ از ناله‌های صبحگاهان جان گرفتند و شکوفا شدند، اما غنچه‌هایی که در انتظار نسیم بهاری بودند، هنوز باز نشده‌اند و دل‌های پر از لطف و زیبایی در درونشان همچنان محبوس مانده است.
دور از بهار وصل گل داغ بر دلم
مانند داغ لاله ز خون جگر شکفت
هوش مصنوعی: دور از زیبایی و خوشی‌های بهار، در دلم غم و درد وجود دارد که مثل داغ گل لاله‌ایست که از خون دل شکفته شده است.