گنجور

شمارهٔ ۱۸۸

گل در چمن چو عارض او دلفریب نیست
گویم برهنه سرو چو او جامه زیب نیست
از دود آه کرده سیه خیمه ها بلند
در گرم سیر عشق دل ما غریب نیست
در آرزوی آنکه غبار رهت شود
یک گل زمین کجاست که حسرت نصیب نیست
در باغ ناز خار چمن خوارتر بود
با غنچه ای که سوز دل عندلیب نیست
تکرار درس ناله به جایی نمی رسد
جویا به مکتبی که غم او ادیب نیست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گل در چمن چو عارض او دلفریب نیست
گویم برهنه سرو چو او جامه زیب نیست
هوش مصنوعی: در چمن، گل به زیبایی چهره‌اش نمی‌رسد. می‌گویم که حتی سرو برهنه نیز مانند او زیبا نیست.
از دود آه کرده سیه خیمه ها بلند
در گرم سیر عشق دل ما غریب نیست
هوش مصنوعی: از تیرگی و دودی که از آتش دل برمی‌خیزد، شکیبایی و غم این خیمه‌ها به خوبی نمایان شده است. در دنیای عشق، دل ما احساس تنهایی نمی‌کند.
در آرزوی آنکه غبار رهت شود
یک گل زمین کجاست که حسرت نصیب نیست
هوش مصنوعی: در آرزوی آن هستم که به پای تو بیفتم و غبار قدم‌هایت شوم، اما افسوس که در این دنیا جایی برای حسرت وجود ندارد.
در باغ ناز خار چمن خوارتر بود
با غنچه ای که سوز دل عندلیب نیست
هوش مصنوعی: در باغی که زیبایی و لطافت در آن حکمفرماست، خارها از چمن بیشتر رنج می‌برند و در این میان، یک غنچه به اندازه دل شکسته بلبل غمناک نیست.
تکرار درس ناله به جایی نمی رسد
جویا به مکتبی که غم او ادیب نیست
هوش مصنوعی: تکرار کردن یادگیری زاری و درد فایده ای ندارد. باید به جایی رفت که درد و غم او درک و نوشته نمی‌شود.