شمارهٔ ۱۸۵
جان اسیر تست تا تیغت به خونم مایل است
می کشم ناز تو تا تیرت ترازو در دل است
چون توان آسوده زیر چرخ کین ویرانه را
هر طرف دیدیم دیوارش به این سو مایل است
گر ز دنیا نگذرد سالک به مقصد کی رسد؟
چون شرر تا چشم پوشید از جهان در منزل است
حسن کردار تو را اشک ندامت آبروست
گرنه این باران بود تخم عمل بی حاصل است
گریه کی از رفتن جان می کنند آزادگان
در فشانیهای چشمم مزد دست قاتل است
پیش رخسارت صفای مه نباشد در حساب
آفتاب از دفتر حسن تو فرد باطل است
شد دلم جویا حدی خوان از فغان عندلیب
غنچه را لیلای بوی او مگر در محمل است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان اسیر تست تا تیغت به خونم مایل است
می کشم ناز تو تا تیرت ترازو در دل است
هوش مصنوعی: عشق من به تو باعث شده که جانم در دستان تو باشد، و من با اشتیاق تمام زیباییها و ناز تو را تحمل میکنم، حتی اگر تیر عشق تو به دلم نشسته باشد.
چون توان آسوده زیر چرخ کین ویرانه را
هر طرف دیدیم دیوارش به این سو مایل است
هوش مصنوعی: زمانی که بتوانیم بدون نگرانی و با آرامش در زیر آسمانی پر از کینه زندگی کنیم، این ویرانه را از هر طرف که نگاه کنیم، دیوارهایش به سمت این سو متمایل هستند.
گر ز دنیا نگذرد سالک به مقصد کی رسد؟
چون شرر تا چشم پوشید از جهان در منزل است
هوش مصنوعی: اگر سالک از دنیا عبور نکند، چگونه به هدفش خواهد رسید؟ مانند جرقهای که زمانی که از دنیا چشم میپوشد، در منزل خود قرار میگیرد.
حسن کردار تو را اشک ندامت آبروست
گرنه این باران بود تخم عمل بی حاصل است
هوش مصنوعی: رفتار نیکو و خلق خوب تو باعث شده که تنها اشکهای پشیمانی آبرویت را حفظ کند؛ در غیر این صورت، این باران فقط نماد بیفایده بودن تلاشها و کارهایی است که به نتیجه نمیرسند.
گریه کی از رفتن جان می کنند آزادگان
در فشانیهای چشمم مزد دست قاتل است
هوش مصنوعی: آزادگان وقتی که از دنیا میروند، گریه نمیکنند. اشکهای من نشانهای از پاداش عمل قاتل من است.
پیش رخسارت صفای مه نباشد در حساب
آفتاب از دفتر حسن تو فرد باطل است
هوش مصنوعی: چهره زیبای تو آنقدر درخشان و دلرباست که نور ماه در برابر آن هیچ است و زیبایی تو باعث میشود تا حتی نور خورشید هم در مقایسه با تو فاقد ارزش و اعتبار باشد.
شد دلم جویا حدی خوان از فغان عندلیب
غنچه را لیلای بوی او مگر در محمل است
هوش مصنوعی: دل من به خاطر نالههای بلبل عاشقانه، به دنبال کشف حسی عمیق و زیبایی است؛ آیا بوی محبوبی در فضای شب وجود دارد که به نوعی در تماشاگاه عشق نمایان شود؟

جویای تبریزی