شمارهٔ ۱۸۰
دارم سری که سرخوش صهبای بیخودیست
چشم تری که محو تماشای بیخودیست
در محشر شهادتیان نگاه او
دشت جنون و دامن صحرای بیخودیست
بی رنگ باش تا سبک از خویشتن روی
رنگ پریده زینت سیمای بیخودیست
خود را مگر ز روزن آیینه دیده است
چشم تو مست ساغر صهبای بیخودیست
جویا اسیر فکر «اسیر» که گفته است:
«آهم گواه محضر دعوای بیخودیست»
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دارم سری که سرخوش صهبای بیخودیست
چشم تری که محو تماشای بیخودیست
هوش مصنوعی: دارم سرهایی که شاد و خوش هستند از نشئهی شراب بیخودی، و چشمانی که به تماشای این حالت مستی و بیخود بودن غرق شدهاند.
در محشر شهادتیان نگاه او
دشت جنون و دامن صحرای بیخودیست
هوش مصنوعی: در روز قیامت، چشمان او مانند دشت دیوانگی و زمین بیخودی است.
بی رنگ باش تا سبک از خویشتن روی
رنگ پریده زینت سیمای بیخودیست
هوش مصنوعی: برای آنکه از خود رهایی یابی، باید بیرنگ و بیهویت باشی؛ چرا که زیبایی و جذابیت واقعی در دوری از خودخواهی و خودمحوری نهفته است.
خود را مگر ز روزن آیینه دیده است
چشم تو مست ساغر صهبای بیخودیست
هوش مصنوعی: چشم تو تنها از طریق آینه به خود نگاه میکند و در واقع در حالت سرمستی و بیخودی به سر میبرد.
جویا اسیر فکر «اسیر» که گفته است:
«آهم گواه محضر دعوای بیخودیست»
هوش مصنوعی: جویا درگیر اندیشههای «اسیر» است که میگوید: «نالههایم شهادت میدهند که دعوای بیحساب و کتابی در جریان است».

جویای تبریزی