گنجور

شمارهٔ ۱۷۹

راه عشق است اینکه در هر گام صد جا آتش است
گرم رفتاران این ره را ته پا آتش است
دیده ام آیینه دار صورت خوبی کیست؟
چون شرر تار نگاهم را گره با آتش است
از خرام یاد رخسار تو می سوزد دلم
همچو نخل شعله اندامت سراپا آتش است
ما سمندر طینتان غواص بحر خود شدیم
عشق گوهر دل صدف گردیده دریا آتش است
جای خونم نیست در تن بلکه لبریزم ز عشق
زندگی جویا چو شمع محفلم با آتش است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

راه عشق است اینکه در هر گام صد جا آتش است
گرم رفتاران این ره را ته پا آتش است
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر قدمی که برداشته می‌شود، در جایی آتش شعله‌ور است. افرادی که در این راه قدم می‌زنند، خودشان از حرارت و شور عشق پر هستند.
دیده ام آیینه دار صورت خوبی کیست؟
چون شرر تار نگاهم را گره با آتش است
هوش مصنوعی: من کسی را دیده‌ام که آیینه‌دار زیبایی است، اما چون نگاه من همچون آتش به او گره خورده است، نمی‌توانم به راحتی او را ببینم.
از خرام یاد رخسار تو می سوزد دلم
همچو نخل شعله اندامت سراپا آتش است
هوش مصنوعی: دل من از یاد زیبایی چهره‌ات می‌سوزد، مثل نخل که در آتش شعله می‌کشد، بدن تو هم تمامش آتش است.
ما سمندر طینتان غواص بحر خود شدیم
عشق گوهر دل صدف گردیده دریا آتش است
هوش مصنوعی: ما مانند سمندری هستیم که در گلی هستیم، به عمق دریا رفته‌ایم. عشق، گوهری است که در دل ما جا دارد و این دریا مانند آتشی می‌باشد.
جای خونم نیست در تن بلکه لبریزم ز عشق
زندگی جویا چو شمع محفلم با آتش است
هوش مصنوعی: در وجود من جایی برای خون نیست، بلکه پر از عشق به زندگی‌ام هستم. مانند شمعی که در محفل می‌سوزد و گرمائی از آتش را منتشر می‌کند.