گنجور

شمارهٔ ۱۷۸

آرامم از خط تو رمیدن گرفته است
تا نکهت بهار دمیدن گرفته است
خون دلم ز پنجهٔ مژگان به راه او
دامان انتظار چکیدن گرفته است
صهبا به بزم تا نرسیده است نارس است
می در پیاله رنگ رسیدن گرفته است
وحشت مرا رساند به سر منزل وصال
آن صید را دلم ز رمیدن گرفته است
از فیض آبیاری می لاله های رنگ
جویا به باغ حسن دمیدن گرفته است

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آرامم از خط تو رمیدن گرفته است
تا نکهت بهار دمیدن گرفته است
هوش مصنوعی: من از لمس خط تو احساس آرامش می‌کنم، چرا که به خاطر عطر بهار، همه چیز جان تازه‌ای پیدا کرده است.
خون دلم ز پنجهٔ مژگان به راه او
دامان انتظار چکیدن گرفته است
هوش مصنوعی: دل من از درد و عشق به او اشک می‌ریزد و احساس می‌کنم که تمام انتظارم به صورت قطرات خون از چشمانم جاری می‌شود.
صهبا به بزم تا نرسیده است نارس است
می در پیاله رنگ رسیدن گرفته است
هوش مصنوعی: به میهمانی بیا و از نوشیدنی لذت ببر، چرا که تا زمانی که مهمانی به اوج نرسیده، شراب هنوز کاملاً آماده نشده است. حالا شراب در جام رنگی به خود گرفته و آماده‌ی نوشیدن است.
وحشت مرا رساند به سر منزل وصال
آن صید را دلم ز رمیدن گرفته است
هوش مصنوعی: وحشت و ترس من باعث شد که به مقصد و هدفم نزدیک شوم. دل من دیگر از فرار و گریختن آن معشوق خسته شده است.
از فیض آبیاری می لاله های رنگ
جویا به باغ حسن دمیدن گرفته است
هوش مصنوعی: آبیاری کردن لاله‌های رنگی که در جست‌وجوی زیبایی هستند، به خاطر لطفی است که به باغ زیبایی دمیده شده است.