شمارهٔ ۱۸
سینهٔ صد چاک مانند قفس داریم ما
نالهٔ پهلو شکافی چون جرس داریم ما
رازدار عشق را نبود مجال دم زدن
بخیه بر زخم دل از تار نفس داریم ما
عاقبت با گوشه ای از هر دو عالم ساختیم
کنج چشم سرمه آلودی هوس داریم ما
عشق سرکش را به جسم زار، الفت داده ایم
صد نیستان شعله در آغوش خس داریم ما
زندگانی در گرفتاریست ما را چون حباب
از قفس گوییم جویا تا نفس داریم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سینهٔ صد چاک مانند قفس داریم ما
نالهٔ پهلو شکافی چون جرس داریم ما
هوش مصنوعی: ما یک سینهای داریم که پر از درد و زخمهای عمیق است، مانند قفسی که پر از آسیبهاست. نالههای ما شبیه به صداهای مایوسکنندهای است که از زخمهای عمیق ما برمیخیزد، همچون صدای زنگی که به گوش میرسد.
رازدار عشق را نبود مجال دم زدن
بخیه بر زخم دل از تار نفس داریم ما
هوش مصنوعی: عاشق نمیتواند در مورد رازهای عشق صحبت کند؛ جرا که زخم دل او هنوز باز است و تنها با نفس خود به حیاتش ادامه میدهد.
عاقبت با گوشه ای از هر دو عالم ساختیم
کنج چشم سرمه آلودی هوس داریم ما
هوش مصنوعی: در نهایت، با نگاهی به هر دو دنیا، برای خودمان گوشهای ایجاد کردیم که در آن چشمی با خطی تیره و زیبا داریم و این ما را وسوسهانگیز کرده است.
عشق سرکش را به جسم زار، الفت داده ایم
صد نیستان شعله در آغوش خس داریم ما
هوش مصنوعی: ما عشق پرشور را به وجود ناتوان خود پیوند دادهایم و در دلمان آتش را از صد نیسرای عشق گنجاندهایم.
زندگانی در گرفتاریست ما را چون حباب
از قفس گوییم جویا تا نفس داریم ما
هوش مصنوعی: زندگی ما پر از مشکلات و سختیهاست، مانند حبابی که در قفس محبوس شده باشد. تا زمانی که نفس میکشیم، باید از این وضعیت آگاه باشیم و به دنبال راهی برای رهایی باشیم.