شمارهٔ ۱۷۰
نه همین رشک رخ و زلفش گل و سنبل گداخت
خاک پای باغ را تا ریشه های گل گداخت
از هوای گلستان صاف طراوت می چکد
یا ز شرم بوی زلفش نکهت سنبل گداخت؟
صد گلستان آرزو را آبیاری می کند
در خزان از بس ز هجر گل دل بلبل گداخت
همچو شبنم آب شد جویا گل از رشک رخش
نه همین سنبل به باغ از شرم آن کاکل گداخت
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه همین رشک رخ و زلفش گل و سنبل گداخت
خاک پای باغ را تا ریشه های گل گداخت
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چهره و موهای محبوب اشاره دارد که باعث حسادت دیگران میشود. همچنین بیانگر این است که زیبایی او آنقدر عمیق و متعالی است که حتی خاک پایش هم به ریشههای گلها نفوذ کرده و تبدیل به گل و سنبل میشود. در واقع، این زیبایی تأثیری فراتر از ظاهر دارد و به همه چیز اطرافش ارزش و شگفتی میدهد.
از هوای گلستان صاف طراوت می چکد
یا ز شرم بوی زلفش نکهت سنبل گداخت؟
هوش مصنوعی: از هوای دلنشین گلستان عطر و تازگی فرو میریزد یا بویی که از شرم زلف او برمیخیزد، عطر خوش سنبل را به یاد میآورد؟
صد گلستان آرزو را آبیاری می کند
در خزان از بس ز هجر گل دل بلبل گداخت
هوش مصنوعی: بسیاری از آرزوها مانند گلستانی هستند که در فصل پاییز به خاطر درد جدایی، به شدت تحت فشار قرار گرفتهاند و با دقت و توجه نیاز به آب و پرورش دارند. بلبل، که نمادی از عشق و احساس است، از غم جدایی به شدت آسیب دیده و دلتنگیاش او را میسوزاند.
همچو شبنم آب شد جویا گل از رشک رخش
نه همین سنبل به باغ از شرم آن کاکل گداخت
هوش مصنوعی: مانند شبنم، جویا به خاطر زیبایی و جذابیت گل، به آب میافتد و این تنها سنبل نیست که از شرم و حیا برخوردار است، بلکه گیسوان آن نیز در برابر زیبایی دلفریبش ذوب میشود.

جویای تبریزی