شمارهٔ ۱۶۷
با اشک تا ز دیده به رویم چکیده است
دل عندلیب گلشن رنگ پریده است
دور از خرام سرو تو ماتم سراست باغ
هر لاله بسملی است که در خون تپیده است
آن بیخودی که محرم بزم وصال اوست
بوی گل است یا نفس آرمیده است
در طالع کسی که بود داغ مهر او
چون صبح از نخست گریبان دریده است
در چشم آن که واله نیرنگ رنگ نیست
آز از شفق چو دامن در خون کشیده است
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با اشک تا ز دیده به رویم چکیده است
دل عندلیب گلشن رنگ پریده است
هوش مصنوعی: با اشکهایی که از چشمانم ریخته، بر صورتم نشسته است و دل کبوتری که در باغ است، رنگش به خاطر این حال و روز، پریده و کمرنگ شده است.
دور از خرام سرو تو ماتم سراست باغ
هر لاله بسملی است که در خون تپیده است
هوش مصنوعی: دور از زیبایی و قدرت قامت تو، باغی که در آن لالهها به زمین افتادهاند، فضایی غمانگیز و پر از tristeza است. هر لالهای که به خاک افتاده، نشاندهندهای از غم و اندوهی عمیق است که به خاطر فقدان تو بر سر این باغ سایه انداخته.
آن بیخودی که محرم بزم وصال اوست
بوی گل است یا نفس آرمیده است
هوش مصنوعی: آن حالت بیخودی و مستی که در حضور معشوق احساس میشود، شبیه به بوی گل یا نفس آرامی است که به دور و بر میپیچد.
در طالع کسی که بود داغ مهر او
چون صبح از نخست گریبان دریده است
هوش مصنوعی: در سرنوشت کسی که عشق او در دلش چون صبح زود پدیدار است، از همان ابتدا نشانههایی از جدایی و غم وجود دارد.
در چشم آن که واله نیرنگ رنگ نیست
آز از شفق چو دامن در خون کشیده است
هوش مصنوعی: در چشمان کسی که به زیبایی و فریبندگی علاقهمند است، رنگ و نیرنگ هیچ تأثیری ندارد. این فرد با دیدن سپیده دم، احساسی عمیق و دردناک دارد، گویی دامن او در خون آغشته شده است.

جویای تبریزی