شمارهٔ ۱۶۶
زدل جز عجز و زاری خوشنما نیست
به غیر از بیقراری خوشنما نیست
تو شهبازی به کار خویش می باش
ترحم از شکاری خوشنما نیست
زما پیش تو هنگام جدایی
بجز دل یادگاری خوشنما نیست
ترحم کن که از شاهان گه خشم
به غیر از بردباری خوشنما نیست
نوای خنده از عشاق جویا
چو کبک کوهساری خوشنما نیست
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زدل جز عجز و زاری خوشنما نیست
به غیر از بیقراری خوشنما نیست
هوش مصنوعی: در دل هیچ چیز جز ناتوانی و شکایت زیبایی ندارد. به جز بیتابی، هیچ چیز دیگری جذاب نیست.
تو شهبازی به کار خویش می باش
ترحم از شکاری خوشنما نیست
هوش مصنوعی: تو باید در کار خود مانند یک شاهباز با قدرت و تمرکز عمل کنی، زیرا اینکه به تو ترحم شود از سوی یک شکاری زیبا، نشانهای از ضعف است.
زما پیش تو هنگام جدایی
بجز دل یادگاری خوشنما نیست
هوش مصنوعی: زمانی که از تو جدا میشوم، تنها چیزی که از من باقی میماند، یاد دل من است که خاطرهای زیباست.
ترحم کن که از شاهان گه خشم
به غیر از بردباری خوشنما نیست
هوش مصنوعی: به من رحم کن، زیرا در میان پادشاهان، جز صبر و بردباری هیچ چیز زیبا و پسندیدهای وجود ندارد.
نوای خنده از عشاق جویا
چو کبک کوهساری خوشنما نیست
هوش مصنوعی: صدای خنده از عاشقان کنجکاو مانند صدای کبکی در کوه زیبا نیست.

جویای تبریزی