شمارهٔ ۱۲۷
چه جان باشد به پیش چشم او دلهای سنگین را
زمژگان در فلاخن می گدازد کوه تمکین را
بحمدالله که در بزم محبت شمع تابانم
به آتش داده ام از گرم خونیها شرائین را
لب میگون جانان را چه نقصان از غبار خط
ز رنگینی نیندازد مداد اشعار رنگین را
به مستی نکته پیرا می شود لعلت از آن کز هم
جدا سازد می از تردستی آن لبهای شیرین را
ز شوخی های مژگان چشم او دارد جگر خونم
خدا رحمی به دل اندازد آن مست شرابین را
نیندیشد دل دیوانه از جور فلک جویا
چه پروا باشد از زور کمان بازوی زورین را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه جان باشد به پیش چشم او دلهای سنگین را
زمژگان در فلاخن می گدازد کوه تمکین را
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن قدرت خدایان یا نیرویی فوقالعاده اشاره دارد که میتواند دلهای سخت و سنگین را نرم و خالی کند. به نوعی، این نیرو باعث میشود که کوهها نیز به احترام و تمکین در برابر آن خاضع شوند. در واقع، این تصویر نشاندهنده تأثیر عمیق و شگفتانگیز عشق یا وجودی بزرگ در زندگی انسانهاست.
بحمدالله که در بزم محبت شمع تابانم
به آتش داده ام از گرم خونیها شرائین را
هوش مصنوعی: خوشحالم که در محفل عشق مثل شمعی درخشان هستم و با احساسات گرم و پرشورم، زندگی و احساسات را به فعالیت وا داشتهام.
لب میگون جانان را چه نقصان از غبار خط
ز رنگینی نیندازد مداد اشعار رنگین را
هوش مصنوعی: لبهای زیبای معشوق چه کمبودی از غبار خطی که رنگهای زیبا را نمیتواند تحت تاثیر قرار دهد.
به مستی نکته پیرا می شود لعلت از آن کز هم
جدا سازد می از تردستی آن لبهای شیرین را
هوش مصنوعی: به خاطر مستی، لعل تو نکتهها را روشن میکند؛ زیرا آن نوشیدنی با دقت، لبهای شیرین را از هم جدا میسازد.
ز شوخی های مژگان چشم او دارد جگر خونم
خدا رحمی به دل اندازد آن مست شرابین را
هوش مصنوعی: خندهها و نازهای مژگان او باعث میشود که دلم به شدت آسیب ببیند. چه خوب میشود اگر خدا به حال من ترحم کند، زیرا آن معشوق دلربا مانند شرابی مستکننده است.
نیندیشد دل دیوانه از جور فلک جویا
چه پروا باشد از زور کمان بازوی زورین را
هوش مصنوعی: دل دیوانهای که در فکر مشکلات روزگار نیست، چرا باید نگران قدرت و ضربهی کمان کسی باشد که زورمند است؟

جویای تبریزی