شمارهٔ ۱۲۶
بود دو نرگس آن شوخ بی تحاشی ما
ز جنبش مژه در کار دلخراشی ما
به نرگس تو که بیهوش ساغر ناز است
اثر نکرد گلاب نیاز پاشی ما
جنون ما نمک شور صد قیامت شد
ز واعظان که نشستند در حواشی ما
مرا ز رشتهٔ آهست تار و پود وجود
دگر چه حرف کسی را به خوش قماشی ما
دل از خیال تسلی نمی شود جویا
به کار کعبه نیاید صنم تراشی ما
شمارهٔ ۱۲۵: می کنم در سینه پنهان آه درد آلود راشمارهٔ ۱۲۷: چه جان باشد به پیش چشم او دلهای سنگین را
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بود دو نرگس آن شوخ بی تحاشی ما
ز جنبش مژه در کار دلخراشی ما
هوش مصنوعی: دو گل نرگس زیبا و بازیگوش ما، به خاطر تکان دادن مژههایشان، موجب ایجاد دلخوری و درد در دل ما شدهاند.
به نرگس تو که بیهوش ساغر ناز است
اثر نکرد گلاب نیاز پاشی ما
هوش مصنوعی: به چشمان زیبای تو که بیتابی و زیبایی خاصی دارند، حتی عطر گلاب هم تأثیر ندارد، چرا که خواسته ما فراتر از آن است.
جنون ما نمک شور صد قیامت شد
ز واعظان که نشستند در حواشی ما
هوش مصنوعی: دیوانگی ما به حدی شده که به اندازه صد قیامت تاثیری شورانگیز دارد، اما واعظانی که در حاشیهها نشستهاند و نظارهگرند، هیچگونه درکی از این حال و احوال ندارند.
مرا ز رشتهٔ آهست تار و پود وجود
دگر چه حرف کسی را به خوش قماشی ما
هوش مصنوعی: وجود من از تار و پود خویش تشکیل شده و به آرامی و حوصله در حال شکلگیری است. به همین دلیل، چه تأثیری میتواند سخن دیگران با هنر و زیبایی خود بر من داشته باشد؟
دل از خیال تسلی نمی شود جویا
به کار کعبه نیاید صنم تراشی ما
هوش مصنوعی: دل نمیتواند با خیال آسایش پیدا کند، چون کسی که به کعبه به معنی عبادت و دین نزدیک است، نیازی به مجسمهسازی ندارد.

جویای تبریزی