شمارهٔ ۱۲۵
می کنم در سینه پنهان آه درد آلود را
آتش ما در گره چون لاله دارد دود را
رونداده حسن شوخش خط مشک اندود را
با وجود آنکه لازم دارد آتش دود را
برگ برگ غنچه با صد ترزبانی گفته است
واشدن باشد ز پی دلهای خون آلود را
می توان در عاشقی دیدن عیار مرد کار
سوختن عیب و هنر ظاهر نماید عود را
اختیاری نیست گل را در زر افشاندن به خاک
کی پریشانی تواند گشت مانع جود را
تشنهٔ جام می ام ساقی مگر لطفت کند
سایه افکن بر سرم آن اختر مسعود را
یا علی گو تا ز فیض نام او یابد ز غیب
این غزل جویا خطاب عاقبت محمود را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
می کنم در سینه پنهان آه درد آلود را
آتش ما در گره چون لاله دارد دود را
هوش مصنوعی: من در دل خود آه و نالهای پر از درد را مخفی کردهام، شمع وجودم مانند لالهای که در گره خود دود دارد، شعلهور است.
رونداده حسن شوخش خط مشک اندود را
با وجود آنکه لازم دارد آتش دود را
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات را با رنگ مشکی تیرهای که دارد، به نمایش گذاشتهای، در حالی که حتی با وجود نیاز به آتش، رایحهی دود را به خود جذب کردهای.
برگ برگ غنچه با صد ترزبانی گفته است
واشدن باشد ز پی دلهای خون آلود را
هوش مصنوعی: هر کدام از غنچهها با تمام وجود و زبانهای مختلف خود سخن گفتهاند و به ما هشدار میدهند که باید برای دلهای پرخون و آزردهمان راهی پیدا کنیم.
می توان در عاشقی دیدن عیار مرد کار
سوختن عیب و هنر ظاهر نماید عود را
هوش مصنوعی: در عشق میتوان وضعیت واقعی انسان را دید؛ در این زمینه، سوختن و از بین رفتن، قابلیتها و عیوب را همچون بخور نشان میدهد.
اختیاری نیست گل را در زر افشاندن به خاک
کی پریشانی تواند گشت مانع جود را
هوش مصنوعی: گل نمیتواند به اختیار خود در خاک قرار بگیرد، زیرا هر گونه بینظمی یا پریشانی نمیتواند مانع بخشندگی و جوانمردی شود.
تشنهٔ جام می ام ساقی مگر لطفت کند
سایه افکن بر سرم آن اختر مسعود را
هوش مصنوعی: من تشنهٔ شراب هستم، ای ساقی، امیدوارم که مهربانی کنی و سایهٔ آن ستارهٔ خوشبختی را بر سرم بیفکنی.
یا علی گو تا ز فیض نام او یابد ز غیب
این غزل جویا خطاب عاقبت محمود را
هوش مصنوعی: با گفتن "یا علی" از فیض و برکت نام او بهرهمند شو و به وسیله این شعر از دنیای پنهان، به دنبال سرنوشت نیکو و پایانی خوش برای محمود باش.

جویای تبریزی