گنجور

شمارهٔ ۱۲۴

بپوش از دیدهٔ نامحرم شهوت عبادت را
نهان کن در نقاب ظلمت شب حسن طاعت را
هواپیما شود بر دوش آهت گر زبان و دل
ز برگ و بار آرایش دهی نخل سعادت را
شکست نفس باغ زندگانی را کند خرم
بچشم کم نبینم سنگ باران ملامت را
ز شوق ز خم شمشیرت دلم بر خاک می‌غلتد
سرت گردم دمی هم کارفرما شو مروت را
من و دامان صحرای نجف کاندر صف محشر
بسر از هر کف خاکم نهد دست حمایت را
دل تنگم دهد چون عرض وسعت مشربی جویا
بگنجاند بچشم مور صحرای قیامت را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بپوش از دیدهٔ نامحرم شهوت عبادت را
نهان کن در نقاب ظلمت شب حسن طاعت را
هوش مصنوعی: از چشم نامحرمان خود را بپوشان و نگذار عبادتت نمایان شود. احساس زیبای بندگی و طاعت را در پرده‌ای از تاریکی شب پنهان کن.
هواپیما شود بر دوش آهت گر زبان و دل
ز برگ و بار آرایش دهی نخل سعادت را
هوش مصنوعی: اگر دل و زبانت را به زیبایی تزئین کنی، می‌توانی به راحتی به ارتفاعات بلند برسی و به آرزوهایت دست یابی.
شکست نفس باغ زندگانی را کند خرم
بچشم کم نبینم سنگ باران ملامت را
هوش مصنوعی: شکستن غرور آدمی باعث می‌شود که زندگی را به شکل زیبا و سرسبز ببینیم، هرچند که زیر بار انتقادات و سرزنش‌ها باشیم، اما این سرزنش‌ها را کم‌اهمیت در نظر می‌گیرم.
ز شوق ز خم شمشیرت دلم بر خاک می‌غلتد
سرت گردم دمی هم کارفرما شو مروت را
هوش مصنوعی: از شوق و عشق به زیبایی و قدرت تو، دل من به زمین می‌افتد و به تپش می‌افتد. لطفاً لحظه‌ای خود را هم در مقام تسلط و فرماندهی ببین و با جوانمردی برخورد کن.
من و دامان صحرای نجف کاندر صف محشر
بسر از هر کف خاکم نهد دست حمایت را
هوش مصنوعی: من و دامن بیابان نجف، در روز رستاخیز، به جای هر ذره خاکی، حمایت را از دستان خود می‌پذیریم.
دل تنگم دهد چون عرض وسعت مشربی جویا
بگنجاند بچشم مور صحرای قیامت را
هوش مصنوعی: دل گرفته‌ام و وقتی از وسعت مشرب و عقیده‌ام صحبت می‌کنم، فقط می‌توانم در نگاه خودم، که به کوچکی چشم یک مور است، عمق و وسعت روز قیامت را ببینم.