شمارهٔ ۱۲۰
بی طلب آورد مستی دوش دلدار مرا
آن گل خودرو چه رنگین کرد گلزار مرا
در بهاران بسکه لبریز طراوت شد چمن
نکهت گل موج سیلاب ست دیوار مرا
گشته هر برگ گلی بر آتش دل دامنی
در بهاران رونق دیگر بود کار مرا
داد و بیداد از لبم بی خواست گر خیزد چه دور؟
ظرف، دلتنگی نماید شوق سرشار مرا
هر که جویا دورتر باشد به دل نزدیک تر
رتبهٔ یاری بود پیش من اغیار مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی طلب آورد مستی دوش دلدار مرا
آن گل خودرو چه رنگین کرد گلزار مرا
هوش مصنوعی: دیروز شب، با خواستهای در دل، عشق من مرا به حال مستی برد. آن گل وحشی چقدر زیبا و رنگارنگ، فضای ذهنی من را زینت بخشید.
در بهاران بسکه لبریز طراوت شد چمن
نکهت گل موج سیلاب ست دیوار مرا
هوش مصنوعی: بهار که میرسد، چمن پر از طراوت و سرزندگی میشود و عطر گلها مانند موجی فراگیر بر دیوار من مینشیند.
گشته هر برگ گلی بر آتش دل دامنی
در بهاران رونق دیگر بود کار مرا
هوش مصنوعی: هر برگ گلی که در بهار بر سر دل من میسوزد، به نوعی نشاندهندهٔ عشق و شوق من است و این احساسات در زندگیام رونق و زندگی دیگری به ارمغان آورده است.
داد و بیداد از لبم بی خواست گر خیزد چه دور؟
ظرف، دلتنگی نماید شوق سرشار مرا
هوش مصنوعی: اگر از لب من فریادی بیاختیار بلند شود، چه فاصلهای دارد؟ ظرف دل من، حالتی دلتنگی را به نمایش میگذارد که پر از شوق و احساسات است.
هر که جویا دورتر باشد به دل نزدیک تر
رتبهٔ یاری بود پیش من اغیار مرا
هوش مصنوعی: هر کس که بیشتر از من دور باشد، به دل من نزدیکتر است. در واقع، افرادی که برای من بیگانهاند، در جایگاه یاری و کمک قرار دارند.

جویای تبریزی