شمارهٔ ۱۲
مینهد بر سینه، داغم، عشق سیماندامها
یا برای مرغ دل میگسترد گل، دامها
سینه را چندان کند تا از برش دور افکند
میکند دایم نگین پهلو تهی زین نامها
نیست حرف راستبازانت، دورو، کاین قوم را
غنچه آسا لخت دل باشد زبان در کامها
خرم آن بیدل که در شبهای هجران با تو بود
گرم گلبازی ز رفت و آمد پیغامها
مهربانتر شو که در آیین عاشقپروری
ناز چون بسیار شد کم نیست از ابرامها
تلخکام آرزوی او به نقد جان خرد
چون کند شکرفروشی لعلش از دشنامها
شیشه را تنها نشد در محفلت قالب تهی
بازماند از حیرت بزمت دهان جامها
گر چنین از فیض نقش پای او بالد به خویش
بگذرد روی زمین جویا ز پشت بامها
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مینهد بر سینه، داغم، عشق سیماندامها
یا برای مرغ دل میگسترد گل، دامها
هوش مصنوعی: عشق با زیباییهایش قلبم را میسوزاند، یا شاید برای جانم، گلهایی را به دام میکشاند.
سینه را چندان کند تا از برش دور افکند
میکند دایم نگین پهلو تهی زین نامها
هوش مصنوعی: سینه را به اندازهای میزند که نه تنها دورش میکند، بلکه همیشه به شکلی درخشان و خالی از این نامها باقی میگذارد.
نیست حرف راستبازانت، دورو، کاین قوم را
غنچه آسا لخت دل باشد زبان در کامها
هوش مصنوعی: کلام تو راست و صادق نیست، زیرا این مردم همانند غنچه، در دل خود رازهای پنهانی دارند و زبانشان در کامها مشغول است.
خرم آن بیدل که در شبهای هجران با تو بود
گرم گلبازی ز رفت و آمد پیغامها
هوش مصنوعی: شادی و خوشحالی از آن کسی است که در شبهای جدایی، به یاد تو مشغول گلابازی و تبادل پیامها بوده باشد.
مهربانتر شو که در آیین عاشقپروری
ناز چون بسیار شد کم نیست از ابرامها
هوش مصنوعی: با مهربانی بیشتری رفتار کن، زیرا در عشق و محبت، گاهی ناز و لجبازی زیاد احساس میشود، اما این به معنای کماهمیت بودن آن نیست.
تلخکام آرزوی او به نقد جان خرد
چون کند شکرفروشی لعلش از دشنامها
هوش مصنوعی: شخصی که دچار تلخی و ناامیدی شده است، چطور میتواند ارزش جانش را با آرزوهایش بسنجید در حالی که همچون فروشندهای که شکر را با لعل و جواهر خود عوض میکند، او تنها با دشنامها و ناامیدیها روبهروست؟
شیشه را تنها نشد در محفلت قالب تهی
بازماند از حیرت بزمت دهان جامها
هوش مصنوعی: در محفل شما، شیشه تنها نماند و از تعجب، دهان جامها باز ماند و هیچ محتوایی نداشت.
گر چنین از فیض نقش پای او بالد به خویش
بگذرد روی زمین جویا ز پشت بامها
هوش مصنوعی: اگر آثار و برکات قدم او به این شکل بر من انجمن کند، دیگر به دنبال حقیقت و زیباییهای زندگی بر روی زمین نمیروم و از بالای بامها تماشا میکنم.