گنجور

شمارهٔ ۱۰۴

از عکس تو شد گرم طپش تا دل دریا
گوهر شده تبخال لب ساحل دریا
اشکم چو نهد قطره زنان روی سوی بحر
پنهان شود از شرم گهر در گل دریا
هر ذره ام آیینهٔ معشوق نمایی است
دریا شود آن قطره که شد واصل دریا
جویا نگه گرم که رو کرد سوی بحر
کز موج پر و بال زند بسمل دریا

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از عکس تو شد گرم طپش تا دل دریا
گوهر شده تبخال لب ساحل دریا
هوش مصنوعی: به خاطر تصویر تو، دل من به شدت تپش می‌زند؛ انگار که لؤلؤ دریا به تب می‌افتد، مانند تبخال لب‌های ساحل دریا.
اشکم چو نهد قطره زنان روی سوی بحر
پنهان شود از شرم گهر در گل دریا
هوش مصنوعی: وقتی اشک‌های من به آرامی روی صورت می‌افتد، مثل این است که به سمت دریا می‌رود و از شرم، لؤلؤی پنهانی را در گل و لای دریا مخفی می‌کند.
هر ذره ام آیینهٔ معشوق نمایی است
دریا شود آن قطره که شد واصل دریا
هوش مصنوعی: هر بخش از وجود من، چون آینه‌ای است که عشق را منعکس می‌کند. اگر جرعه‌ای از آن عشق به دریا وصل شود، همان قطره به دریا تبدیل می‌شود.
جویا نگه گرم که رو کرد سوی بحر
کز موج پر و بال زند بسمل دریا
هوش مصنوعی: به دنبال کسی هستم که وقتی به دریا رو می‌کند، از خوشحالی و شوق همچون پرنده‌ای در آسمان‌های مواج پرواز کند.