گنجور

شمارهٔ ۱۰۳

نگه بر چهره نتوان کرد آن ترک شرابی را
یکایک چون در آتش افکند کس مرغ آبی را
هلاک گردش چشمی که از هر جنبش مژگان
عمارت می کند در کشور دلها خرابی را
فریب حسن هندی خورده ام دل مرده چون باشم
که هست آب بقا در شیر رنگ ماهتابی را
مرا جویا به بزم وصل او از جوش حیرانی
لب تصویر آموزد فن حاضر جوابی را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگه بر چهره نتوان کرد آن ترک شرابی را
یکایک چون در آتش افکند کس مرغ آبی را
هوش مصنوعی: تماشا کردن چهره آن جوان خوش‌چهره‌ی می‌نوش بسیار دشوار است؛ زیرا زمانی که او را در آتش عشق می‌افکنند، مانند مرغ آبی که در آب غرق می‌شود، دیگر نمی‌توان او را تنها و جدا‌جا داشت.
هلاک گردش چشمی که از هر جنبش مژگان
عمارت می کند در کشور دلها خرابی را
هوش مصنوعی: نگاه پر از زیبایی که با هر بار پلک زدن، ویرانی‌ می‌آفریند و در دل‌ها خرابی به وجود می‌آورد، مایه نابودی است.
فریب حسن هندی خورده ام دل مرده چون باشم
که هست آب بقا در شیر رنگ ماهتابی را
هوش مصنوعی: من فریب زیبایی هندی را خورده‌ام و حالا دل‌م مرده است. چگونه می‌توانم زنده باشم در حالی که آب زندگی در رنگ شیر ماهتابی وجود دارد؟
مرا جویا به بزم وصل او از جوش حیرانی
لب تصویر آموزد فن حاضر جوابی را
هوش مصنوعی: من از شوق وصال او به بزمش می‌روم و در این حال، حیرت و شگفتی‌ام به من می‌آموزد که چگونه به بهترین شکل جوابگو باشم.