شمارهٔ ۱۲
در زمان شه جمشید گهر ناصر دین
که برد سجده بر بارگهش کیخسرو
آنکه خورشید رخش تا بدرخشید ز تخت
خرمن مه به جوی خوشهٔ پروین به دو جو
ناصرالدوله ملکزادهٔ آزاده حمید
که به شمشیر ز مریخ گرفته است گرو
آنکه در وقعه چو با تیغ فرو کوبد پای
دست بر سر بگریزد ملکالموت بهدو
نغز حصنی به در سرحد کرمان بفراشت
که در این کهنه جهان است یکی عالم نو
پایهاش در بر ماهی همه در راز نیاز
سایهاش بر سر مه یکسره در گفت و شنو
سستتر سبزهٔ این طرفه حصار از سختی
چرخ با داس مه نو نتوان کرد درو
سال تاریخ چو جستند ز تاج الشعرا
زان نکو قلعه که بربوده ز خَلُّخ پرتو
دل در او برد سر و دید و به جیحون فرمود
ناصری قلعهٔ فهرج ز فلک برده علو
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در زمان شه جمشید گهر ناصر دین
که برد سجده بر بارگهش کیخسرو
هوش مصنوعی: در زمان پادشاهی جمشید، نیکوکار ناصر دین، به سجده به درگاه خداوند میرفت و در آن روزگار، کیخسرو نیز وجود داشت.
آنکه خورشید رخش تا بدرخشید ز تخت
خرمن مه به جوی خوشهٔ پروین به دو جو
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی و درخشش چهرهاش همچون خورشید است، باید در جستجوی خوشههای پرنعمت و ارزشمند باشد که به مانند ستاره پروین در کنار ماه میدرخشند.
ناصرالدوله ملکزادهٔ آزاده حمید
که به شمشیر ز مریخ گرفته است گرو
هوش مصنوعی: ناصرالدله ملکزاده آزاده حمید کسی است که با شمشیر خود، قدرت و شجاعت را در دست گرفته و در مسیر آرمانهایش گام برمیدارد.
آنکه در وقعه چو با تیغ فرو کوبد پای
دست بر سر بگریزد ملکالموت بهدو
هوش مصنوعی: آنکه در میدان جنگ با شمشیر به دشمن حمله میکند و به شدت ضربه میزند، اگر به دست ملک الموت (روح مرگ) برسد، باید خود را نجات دهد و فرار کند.
نغز حصنی به در سرحد کرمان بفراشت
که در این کهنه جهان است یکی عالم نو
هوش مصنوعی: در این دنیا که کهنه و قدیمی است، دژی زیبا و نوین در سرزمین کرمان برپا شده است که نشاندهنده شروع یک دوران تازه و متفاوت است.
پایهاش در بر ماهی همه در راز نیاز
سایهاش بر سر مه یکسره در گفت و شنو
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف رابطهای عمیق و رازآلود اشاره دارد. در این رابطه، وجود شخصی در کنار محبوبش به مانند سایهای است که همیشه در کنار اوست. آنها دارای گفتوگویی هماهنگ و درونی هستند که به نوعی به هم نزدیکتر میکند و احساس نزدیکی و همدلی را به تصویر میکشد. در واقع، این ارتباط بیشتر از کلمات بوده و به جنبههای احساسی و معنوی اشاره دارد.
سستتر سبزهٔ این طرفه حصار از سختی
چرخ با داس مه نو نتوان کرد درو
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که سبزه و گیاهان در اینجا به اندازهای نرم و ضعیف هستند که حتی با وزش بادس نمیتوان به سختی آنها در برابر چرخش زمان و تغییرات آسیب وارد کرد. به عبارتی، تغییرات طبیعی و زمان، میتواند بر این گیاهان تأثیر بگذارد، اما ادامه حیات و رشد آنها هنوز ممکن است.
سال تاریخ چو جستند ز تاج الشعرا
زان نکو قلعه که بربوده ز خَلُّخ پرتو
هوش مصنوعی: در سال تاریخ، از میان شاعران بزرگ، نام فردی که از قلعهای نیکو و مشهور در منطقه خلخال برخاسته، به یاد میآید.
دل در او برد سر و دید و به جیحون فرمود
ناصری قلعهٔ فهرج ز فلک برده علو
هوش مصنوعی: دل در او برد یعنی قلبش را در عشق او گرفتار کرده و سر و دید را به او سپرد. همچنین تأکید بر این دارد که ناصر در قلعه فهرج قدرت و علوّ خاصی دارد و در واقع او را به آسمان میبرد.