گنجور

شمارهٔ ۸

ای ماه گلت را مگر از زهره سرشتند
یا بر لب تو طالع داوود نوشتند
آن قوم که با چون تو جوان‌اند هم آغوش
خود پیر نگردند که از اهل بهشتند
عشّاق تو را موی سیه یافت سپیدی
یعنی فلکش پنبه نمود آن چه که رشتند
آن جا که زند موکبهٔ حسن تو خرگاه
شاهان همه فرمانبر و خوبان همه زشتند
شد مصحف خوبی چو برخسار تو نازل
ز ابروی تو سر لوح وی از مشک نوشتند
تا گرد لبت رست خط سبز تو گفتم
خرما نتوان خورد از این خار که کشتند
وصل تو و مداحی شهزاده بهشت‌ست
جیحون چه توان کرد که اغیار نهشتند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ماه گلت را مگر از زهره سرشتند
یا بر لب تو طالع داوود نوشتند
هوش مصنوعی: شاید گل زیبای تو را از وجود زهره ساخته‌اند یا شاید بر لب تو مقدر شده که مانند داود زیبا باشد.
آن قوم که با چون تو جوان‌اند هم آغوش
خود پیر نگردند که از اهل بهشتند
هوش مصنوعی: افرادی که با جوانی همچون تو در ارتباطند، هرگز خود را پیر نخواهند کرد، زیرا آنها از اهل بهشت هستند.
عشّاق تو را موی سیه یافت سپیدی
یعنی فلکش پنبه نمود آن چه که رشتند
هوش مصنوعی: عاشق‌ها، موهای سیاه تو را زیبا و دل‌انگیز می‌دانند، به طوری که می‌توان گفت، سرنوشت، آنچه را که بافته شده، به نرمی و لطافت پنبه درآورده است.
آن جا که زند موکبهٔ حسن تو خرگاه
شاهان همه فرمانبر و خوبان همه زشتند
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی تو حضور دارد، حتی کاخ‌های پادشاهان هم به نظر کم‌اهمیت می‌رسند و همه زیبایی‌ها در مقایسه با تو زشت به نظر می‌آیند.
شد مصحف خوبی چو برخسار تو نازل
ز ابروی تو سر لوح وی از مشک نوشتند
هوش مصنوعی: کتاب نیکو و زیبایی به صورت آسمانی همچون باران بر زمین‌ها نازل شد و به خاطر زیبایی چهرهٔ تو، سرلوح آن را با مشک نوشتند.
تا گرد لبت رست خط سبز تو گفتم
خرما نتوان خورد از این خار که کشتند
هوش مصنوعی: من به تو گفتم که حتی با وجود زیبایی و جذابیت در لبخندت، نمی‌توان از این درد و مشکلاتی که به وجود آمده، غافل شد. این خارهایی که دیگران برای ما به وجود آورده‌اند، مانع لذت بردن از خوراکی شیرینی مثل خرما می‌شود.
وصل تو و مداحی شهزاده بهشت‌ست
جیحون چه توان کرد که اغیار نهشتند
هوش مصنوعی: وصل تو و ستایش شهزادی از بهشت مانند جیحون است و چه کار می‌توان کرد که دیگران بر سر راهمان سنگ انداخته‌اند.