گنجور

شمارهٔ ۳

هر شبی کآن پسر از مهر به تمکین من است
سرو در بستر و خورشید به بالین من است
هر که دید اشک مرا خواست ببیند رخ او
ماه را بین که غرامت‌کش پروین من است
عشقبازی به خم طُرّهٔ سیمین‌ذقنان
گرچه کفر است ولیکن چه کنم دین من است
تا فتاده است مرا از لب تو شور به سر
همه جا وصف سخن گفتن شیرین من است
حور طوبی قد اگر خواندمت ای شوخ مرنج
این قصور از طرف پستی تخمین من است
دزد اگر زلف تو و حاکم اگر مفتی شهر
آنچه مانَد به کمند این دل مسکین من است
نه عجب خواست ز جیحون غزل ار مجدالملک
که خداوند سخن خامهٔ مشکین من است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شبی کآن پسر از مهر به تمکین من است
سرو در بستر و خورشید به بالین من است
هوش مصنوعی: هر شبی که آن پسر به خاطر محبت من آماده است، مانند درخت سرو در کنار من است و مثل خورشید در کنارم قرار دارد.
هر که دید اشک مرا خواست ببیند رخ او
ماه را بین که غرامت‌کش پروین من است
هوش مصنوعی: هر کسی که اشک مرا مشاهده کرد، خواست تا چهره‌ی او را ببیند. زیرا زیبایی او همچون ماه است و من به خاطر او داغدار و غم‌زده‌ام.
عشقبازی به خم طُرّهٔ سیمین‌ذقنان
گرچه کفر است ولیکن چه کنم دین من است
هوش مصنوعی: عشق و بازی با موی زلف معشوقه‌های خوش‌چهره، اگرچه ممکن است گناه باشد، اما من نمی‌توانم از آن دست بکشم زیرا این عشق بخشی از اعتقادات و باورهای من است.
تا فتاده است مرا از لب تو شور به سر
همه جا وصف سخن گفتن شیرین من است
هوش مصنوعی: هرجا که هستم، شور و حالی که از لب تو گرفته‌ام، وصف گفت‌وگوهای شیرین من به گوش همه می‌رسد.
حور طوبی قد اگر خواندمت ای شوخ مرنج
این قصور از طرف پستی تخمین من است
هوش مصنوعی: اگر من در وصف زیبایی‌ات سخنرانی کنم، ای نازنین، ناراحت نشو، زیرا قضاوت من ناشی از کم‌فهمی و ضعف نظر من است.
دزد اگر زلف تو و حاکم اگر مفتی شهر
آنچه مانَد به کمند این دل مسکین من است
هوش مصنوعی: اگر دزد زلف او را ببیند و حاکم هم قاضی شهر باشد، هر چیزی که در دام بیفتد، تنها دل بیچاره من است.
نه عجب خواست ز جیحون غزل ار مجدالملک
که خداوند سخن خامهٔ مشکین من است
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد که جیحون خواسته باشد غزلی از مجدالملک را، زیرا خداوند خود سخن را با قلمی مشکی و زیبا به تصویر کشیده است.

حاشیه ها

1401/08/11 01:11
داود پورسلطان

استغفرلله

1402/11/16 00:02
رضا از کرمان

سلام

   عجب اعتراف نامه  صریحی گفته این جناب جیحون یزدی

1403/07/11 02:10
یار سیستانی

شعر از نظر ادبی قوی است و زیباست اما متاسفانه در این شعر شاهدبازی عیان است!

کاش شاعر به جای پسر از واژه‌ی صنم یا هر واژه‌ای دیگر جز این استفاده می‌کرد

ولی ما نمی‌توانیم آنرا تغییر دهیم.