گنجور

شمارهٔ ۱۵

رخ ندانم که بود نازک و سیمین‌تر از این
دل ندیدم که سبک باشد و سنگین‌تر از این
چهره ام زرد و جهانم سیه و اشکم سرخ
نشود کار کس از عشق تو رنگین‌تر از این
چند گویی که حدیث از لب من باز مگو
ما نداریم دگر صحبت شیرین‌تر از این
گر بلند است قدت بوسه زنم بر نافت
بلکه شادم ز جمال تو به پایین‌تر از این
نکشد دست ز چین سر زلف جیحون
گر جبین را کنی از خشم تو پرچین‌تر از این
باری اندیشه کن از سطوت شهزاده رفیع
گر مرا بنگرد از جور تو غمگین‌تر از این

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخ ندانم که بود نازک و سیمین‌تر از این
دل ندیدم که سبک باشد و سنگین‌تر از این
هوش مصنوعی: چهره‌ای را نمی‌شناسم که همچون این، نازک و زیبا باشد و دل را هم ندیده‌ام که هم چنین سبک و در عین حال سنگین باشد.
چهره ام زرد و جهانم سیه و اشکم سرخ
نشود کار کس از عشق تو رنگین‌تر از این
هوش مصنوعی: صورت من زرد است و دنیایم تاریک؛ اشک‌های من قرمز است و هیچ چیز در عشق تو رنگین‌تر از این نمی‌شود.
چند گویی که حدیث از لب من باز مگو
ما نداریم دگر صحبت شیرین‌تر از این
هوش مصنوعی: چند بار می‌گویی که از حرف من سخن نگو، ما چیزی نداریم که به‌اندازه این گفت‌وگو زیبا باشد.
گر بلند است قدت بوسه زنم بر نافت
بلکه شادم ز جمال تو به پایین‌تر از این
هوش مصنوعی: اگر قد و قامت تو بلند است، من به نشانه محبت بوسه‌ای به نزدیکی‌ات می‌زنم، چون از زیبایی تو حتی در فاصله‌های دورتر نیز خوشحال می‌شوم.
نکشد دست ز چین سر زلف جیحون
گر جبین را کنی از خشم تو پرچین‌تر از این
هوش مصنوعی: اگر تو از خشم خود سر زلف جیحون را کنار نکشی، این پیشانی‌ات از خشم تو، بیشتر از این با پرده‌ای از چین و چروک پوشیده خواهد شد.
باری اندیشه کن از سطوت شهزاده رفیع
گر مرا بنگرد از جور تو غمگین‌تر از این
هوش مصنوعی: فکری بکن درباره قدرت و عظمت آن شاهزاده بزرگ. اگر او به من نگاه کند، دردی که از ظلم تو به من رسیده، بیشتر از این نیست.