گنجور

شمارهٔ ۱۴

شیخ محرم شو وز آن مغبچه پیمانه بزن
سخن از حور مگو ساغر مردانه بزن
ای بت سیم‌بدن چشم مپوش از دل من
گنجی از سیمی و خرگاه به ویرانه بزن
گر پریشانی جمعیت ما می‌طلبی
جان من درشکن زلف دوتا شانه بزن
چون ز صورت سوی معنی بتوان بردن پی
زاهد از صومعه چندی در بتخانه بزن
گر ترا در حرم سینه سزد مهر نگار
دست بر سینهٔ هر محرم و بیگانه بزن
خواهی ار حضرت جیحون سخنت جان بخشد
مثل از بوسهٔ لعل لب جانانه بزن

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ محرم شو وز آن مغبچه پیمانه بزن
سخن از حور مگو ساغر مردانه بزن
هوش مصنوعی: به جمعی از اهل معرفت و حقیقت بپیوند و از لذت‌های دنیا دوری کن. درباره‌ی زنان بهشتی صحبت نکن و به جای آن، از شراب واقعی و باطنی بنوش.
ای بت سیم‌بدن چشم مپوش از دل من
گنجی از سیمی و خرگاه به ویرانه بزن
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا، با چشمان زیبا و درخشانت از دل من غافل نشو، چرا که من گنجی از عشق تو دارم و می‌خواهم به ویرانه‌ی دل خود، جانی تازه ببخشی.
گر پریشانی جمعیت ما می‌طلبی
جان من درشکن زلف دوتا شانه بزن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی جمعیت ما را به هم بریزی، می‌توانی زلف‌های من را با دو دستت شانه بزنی و دل مرا بشکنی.
چون ز صورت سوی معنی بتوان بردن پی
زاهد از صومعه چندی در بتخانه بزن
هوش مصنوعی: اگر انسان بتواند از ظواهر ظاهری به عمق معانی روحانی و باطنی برسد، پس بهتر است که زاهدی که تنها درِ صومعه را می‌زند، کمی هم به یاد بتخانه و زیبایی‌های آن برود.
گر ترا در حرم سینه سزد مهر نگار
دست بر سینهٔ هر محرم و بیگانه بزن
هوش مصنوعی: اگر در حرم دل خود عشق محبوب جا گرفته است، می‌توانی با جسارت و شجاعت به سینهٔ هر کسی، چه محرم و چه بیگانه، بزند و ابراز احساسات کنی.
خواهی ار حضرت جیحون سخنت جان بخشد
مثل از بوسهٔ لعل لب جانانه بزن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی صحبت‌هایت همان‌طور که جیحون جان می‌دهد، جان پیدا کند، باید مثل بوسه‌ای که بر لب‌های معشوق می‌زنند، آن را بیان کنی.