گنجور

شمارهٔ ۱۱

دوش درخواب همی خنجر جانان دیدم
تشنه خوابیدم و سرچشمه حیوان دیدم
چو هلالیست بخورشید جمالت ابرو
که کمالش همه پیوسته بنقصان دیدم
راستی ازذقنت عاقبتم پشت خمید
وه که ازگوی تومن لطمه چوگان دیدم
رست از خاتم لعل تو خط واگه باش
کاندرین مور سر ملک سلیمان دیدم
که بیعقوب دهد مژه یوسف را باز
که منش زنده در آن چاه زنخدان دیدم
زد گریبان مرا چاک و دل ازسینه ربود
آن نکو سینه کزان چاک گریبان دیدم
در چمن کرد چو خط رخش جیحون وصف
عرق از شرم بروی گل و ریحان دیدم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش درخواب همی خنجر جانان دیدم
تشنه خوابیدم و سرچشمه حیوان دیدم
هوش مصنوعی: چند شب پیش در خواب، معشوقم را با خنجر دیدم. در حالی که تشنه بودم و در دامن طبیعت، چشمه‌ای از حیات را مشاهده کردم.
چو هلالیست بخورشید جمالت ابرو
که کمالش همه پیوسته بنقصان دیدم
هوش مصنوعی: مثل هلال است ابرویت در برابر زیبایی تو، چرا که کمال و زیبایی‌ات همیشه در حال نقص و کمبود به نظر می‌رسد.
راستی ازذقنت عاقبتم پشت خمید
وه که ازگوی تومن لطمه چوگان دیدم
هوش مصنوعی: در حقیقت، به خاطر کارهای نادرستت، وضعیتی ناهنجار پیدا کردی و از ضربه‌هایی که خورده‌ای، احساس درد و شکست می‌کنم.
رست از خاتم لعل تو خط واگه باش
کاندرین مور سر ملک سلیمان دیدم
هوش مصنوعی: اگر در اثر زیبای لعل تو خطی وجود داشته باشد، می‌دانم که در این خط، سرنوشت و حکمت‌های با ارزش مانند آنچه در مور ملک سلیمان دیده‌ام، نهفته است.
که بیعقوب دهد مژه یوسف را باز
که منش زنده در آن چاه زنخدان دیدم
هوش مصنوعی: کسی که به یعقوب (پدر یوسف) مژه یوسف را می‌دهد، باید بداند که من در آن چاه، زیبایی و زنده‌دلی‌اش را در خط زفاف (زنخدان) او دیدم.
زد گریبان مرا چاک و دل ازسینه ربود
آن نکو سینه کزان چاک گریبان دیدم
هوش مصنوعی: از گریبانم پاره‌ای باز شد و دل را از سینه‌ام بیرون کشید. آن شخص نیکو، که با دیدن چاک گریبانم، مرا به این حال درآورد.
در چمن کرد چو خط رخش جیحون وصف
عرق از شرم بروی گل و ریحان دیدم
هوش مصنوعی: در چمن، وقتی که خط زیبای رخش (اسب) مثل جیحون (رودی در ایران) کشیده شد، عرقی از شرم بر روی گل و ریحان دیدم.