گنجور

شمارهٔ ۱۰

آنکه عشاق بود بنده رخسار بدیعش
سعی ما با خط او نقش بر آب است جمعیش
کس ندانم که نخواهد بود آن ترک مطاعش
دل نباشد که نیابی بر آن شوخ مطیعش
هرکه را چهر تو منظور چه زحمت ز خزانش
هرکه را وصل تو مقدور چه حاجت به ربیعش
یارب از کوی خرابات چه خیزد که به شوخی
ینجه با زاهد صد ساله زند طفل رضیعش
هرکه از بند بگریخت نیابند پناهش
هر که از چشم تو افتاد نجویند شفیعش
ندهی گوش گر از مهر تو بر ناله جیحون
باری اندیشه کن از سطوت شهزاده رفیعش

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه عشاق بود بنده رخسار بدیعش
سعی ما با خط او نقش بر آب است جمعیش
هوش مصنوعی: کسی که عاشق است، بنده و مجذوب زیبایی چهره‌ی دل‌فریب اوست. هر تلاشی که ما برای ارتباط با او انجام می‌دهیم، به اندازه‌ی خط او که بر روی آب کشیده شده، بی‌فایده است.
کس ندانم که نخواهد بود آن ترک مطاعش
دل نباشد که نیابی بر آن شوخ مطیعش
هوش مصنوعی: هرکسی را نمی‌شناسم که نخواهد که آن دختر زیبا و دلربا در اختیارش باشد؛ زیرا هیچ کس نمی‌تواند از آن شیوه و جذابیت او دل بکند.
هرکه را چهر تو منظور چه زحمت ز خزانش
هرکه را وصل تو مقدور چه حاجت به ربیعش
هوش مصنوعی: هر کس که زیبایی تو را در نظر دارد، چه نیازی به زحمات و رنج‌های پاییز دارد؟ و هر کس که به وصال تو دست یابد، چه نیازی به فصل بهار و زیبایی‌های آن دارد؟
یارب از کوی خرابات چه خیزد که به شوخی
ینجه با زاهد صد ساله زند طفل رضیعش
هوش مصنوعی: ای پروردگار، از محله خراباتی‌ها چه برمی‌آید که بر سر شوخی، زاهدی که صد سال عبادت کرده را به بازی با کودک شیرخواره‌اش می‌کشاند.
هرکه از بند بگریخت نیابند پناهش
هر که از چشم تو افتاد نجویند شفیعش
هوش مصنوعی: هر کسی که از قید و بندها آزاد شود، دیگران به او پناه نمی‌برند و هر کسی که از نظر تو بیفتد، کسی به دنبال شفاعتش نمی‌گردد.
ندهی گوش گر از مهر تو بر ناله جیحون
باری اندیشه کن از سطوت شهزاده رفیعش
هوش مصنوعی: اگر در عشق تو توجهی به ناله‌ها و غم‌های جیحون نداشته باشی، اندیشیدن به قدرت و بزرگی شاهزاده‌ای بلند مرتبه را فراموش نکن.