شمارهٔ ۹۹ - وله
ظل شه را چو زری سوی صفاهان شد رای
چرخ گردید زمین سای و زمین چرخ آسای
زیر خرگاه وی از بخت هزاران بختی
گرد اردوی وی ازچرخ دوصد پرده سرای
چهر خورشید همی تافت زآئینه پیل
بانگ ناهید همی خاست زآهنگ درای
هرکجا کرد مکان شد چو ارم محنت کاه
هر کجا گشت مکین شد چو حرم مجد افزای
ای بسا پهنه که شد صارم او پیل افکن
ای بسا بیشه که شد نیزه او شیر ربای
ری بنالید که مشتاق توام زود مپوی
جی ببالید که مفتون توام دیر مپای
او همی رفت و همی بخت دویدش درپی
او همی راند و همی چرخ فتادش برپای
بخت گفتا که غریبم مگذار و مگذر
چرخ گفتا که به خلیم بگمار و بگرای
شه بدلداری بخت و بطرف گیری چرخ
هر دو را گشت بظل علمش راهنمای
سرکشانش بپذیرائی و از بیم و امید
گاه از راه گریزان وگهی ره پیمای
این بدان گفت که ازسطوت او ترس و مرو
آن بدین گفت که بر رافت او بین و بیای
این دژم حال که خود را که برد نزد نهنگ
اف اگر حمله اش ازخشم شود کام گشای
آن فرحناک که سودیست اگر زین دریاست
وه اگر موجه اش از مهر شود گوهر زای
شاه نیز از قبل فطرت خود در این فکر
که چسان از دل هر قوم شود غم فرسای
گه بتدبیر که افزوده کند گنج غنی
گه بتمهید که بزدوده کند رنج گدای
همتش را سرآبادی در ملک ملک
غیرتش را دل آزادی برخلق خدای
شب و روزی دو بدینگونه یکران انگیخت
شد صفاهان را چون پیش نزاهت بخشای
برسر تخت چو خورشید فرا رفت بر او
من چو برجیس بدین چامه شدم مدح سرای
شمارهٔ ۹۸ - در جشن عید غدیر و منقبت مولای متقیان امیر مومنان علی بن ابی طالب (ع): چون پرشراب راز شد خم غدیر حیدریشمارهٔ ۱۰۰ - مطلع ثانی: کای باقبال جهانگیر و ممالک پیمای
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ظل شه را چو زری سوی صفاهان شد رای
چرخ گردید زمین سای و زمین چرخ آسای
هوش مصنوعی: وقتی که سایهی پادشاهی به سمت اصفهان رفت، تقدیر سرنوشت دنیا را تغییر داد و زمین در زیر چرخ زمان به آرامش رسید.
زیر خرگاه وی از بخت هزاران بختی
گرد اردوی وی ازچرخ دوصد پرده سرای
هوش مصنوعی: در زیر چادر او، بختهای بسیاری وجود دارد و گرداگرد خیمهگاهش، پردههایی از سرنوشتها و اتفاقات متعدد آویزان است.
چهر خورشید همی تافت زآئینه پیل
بانگ ناهید همی خاست زآهنگ درای
هوش مصنوعی: خورشید از آینه میتابد و روشنایی خود را به نمایش میگذارد و صدای ناهید (الهه عشق و زیبایی) نیز از موسیقی و آهنگ به گوش میرسد.
هرکجا کرد مکان شد چو ارم محنت کاه
هر کجا گشت مکین شد چو حرم مجد افزای
هوش مصنوعی: هر جایی که او قرار گرفت، آنجا مانند بهشت شد و زمانی که به آن مکان وجود او رسید، مانند جایگاه بزرگ و باعظمت گردید.
ای بسا پهنه که شد صارم او پیل افکن
ای بسا بیشه که شد نیزه او شیر ربای
هوش مصنوعی: بسیاری از مکانها بودند که او مانند یک فیل عظیمالجثه، قدرتش را به نمایش گذاشته است و همچنین، جنگلهایی وجود داشتند که او مانند شیری قوی و دلاور، به شکار میپرداخت.
ری بنالید که مشتاق توام زود مپوی
جی ببالید که مفتون توام دیر مپای
هوش مصنوعی: به زودی شکایت کن که من خیلی مشتاق تو هستم، زودتر بیا. و همچنین، به آرامی بر خود مغرور نشو که من مدتهاست به تو دل باختهام.
او همی رفت و همی بخت دویدش درپی
او همی راند و همی چرخ فتادش برپای
هوش مصنوعی: او در حال حرکت بود و بخت نیز در تعقیبش بود، بخت به دنبالش میدوید و دور چرخ زندگیاش بر پای او سقوط کرد.
بخت گفتا که غریبم مگذار و مگذر
چرخ گفتا که به خلیم بگمار و بگرای
هوش مصنوعی: سرنوشت میگوید که من تنها هستم، مرا ترک نکن و عبور نکن. و فلک جواب میدهد که به درستی باید برای آیندهات کوشش کنی و به سمت هدفهایت حرکت کنی.
شه بدلداری بخت و بطرف گیری چرخ
هر دو را گشت بظل علمش راهنمای
هوش مصنوعی: پادشاه به دلیل شایستگی و دانش خود، هم بخت خوبی دارد و هم از چرخ آورده تقدیر به خوبی بهرهمند میشود و این دو را با سایه علمش هدایت میکند.
سرکشانش بپذیرائی و از بیم و امید
گاه از راه گریزان وگهی ره پیمای
هوش مصنوعی: افراد سرکش و خودسر را بپذیر و از ترس و امید آنها گاهی راه را تغییر میدهند و گاهی به راه میافتند.
این بدان گفت که ازسطوت او ترس و مرو
آن بدین گفت که بر رافت او بین و بیای
هوش مصنوعی: این شخص به همدیگر میگوید که از قدرت او نترسید و به خاطر مهربانی او، به پیش بیایید.
این دژم حال که خود را که برد نزد نهنگ
اف اگر حمله اش ازخشم شود کام گشای
هوش مصنوعی: این شاعر به نوعی میگوید که در شرایط ناگوار و دشوار، بهتر است که خود را از خطرات و حملات دور نگهداریم و اگر هم با خشم و شدت به ما حمله شد، باید آماده برخورد و مقابله باشیم. البته اشاره به اینکه در این نبرد، باید به حفظ آرامش و کنترل بر قَدَر و احساسات خود توجه کرد.
آن فرحناک که سودیست اگر زین دریاست
وه اگر موجه اش از مهر شود گوهر زای
هوش مصنوعی: آن شادیبخش که از این دریا بهرهای دارد، اگر امواج آن از عشق شکل بگیرد، همچون گوهر زاینده خواهد بود.
شاه نیز از قبل فطرت خود در این فکر
که چسان از دل هر قوم شود غم فرسای
هوش مصنوعی: شاه به طور طبیعی در اندیشه است که چگونه میتواند غم و اندوه را از دل هر قوم برطرف کند.
گه بتدبیر که افزوده کند گنج غنی
گه بتمهید که بزدوده کند رنج گدای
هوش مصنوعی: گاهی انسان با تدبیر و برنامهریزی میتواند بر ثروت و داراییهای خود بیفزاید و گاهی با مهارت و تدبیر میتواند مشکلات و رنجهای یک گدا را از بین ببرد.
همتش را سرآبادی در ملک ملک
غیرتش را دل آزادی برخلق خدای
هوش مصنوعی: کسی که دارای اراده و عزم راسخ است، میتواند به شکوفایی و آبادانی سرزمینش کمک کند، و همچنین دلش آزاد و رهاست چون برای خلق و خالق اهمیت قائل است.
شب و روزی دو بدینگونه یکران انگیخت
شد صفاهان را چون پیش نزاهت بخشای
هوش مصنوعی: شب و روز به این شکل، در صفاهان نشاط و شادی را به وجود آوردند، گویی که مانند یک پیشامد خوش به بار آمدهاند.
برسر تخت چو خورشید فرا رفت بر او
من چو برجیس بدین چامه شدم مدح سرای
هوش مصنوعی: وقتی بر فراز تخت نشستم و مانند خورشید درخشیدم، من نیز به مانند برجیس (موجود افسانهای) به وصف و ستایش او پرداختم.