گنجور

شمارهٔ ۸۵ - وله

سپهسالار اعظم زد چو اندر مرز ری اردو
قضا را تاب شد از تن قدر را رنگ رفت از رو
ملک حیران که این داور زند آیا کدامین در
دول پژمان که این لشکر چمد آیا کدامین سو
بتِ من ای مهِ اَرمَن برِ جسمِ تو جان‌ها تن
غزال‌آسا و شیراوژن سنان‌اندام و جوشن‌مو
عنان پیچید باز از نو ز شهر اسپهد خسرو
تو نیز اقبال‌آسا شو روان اندر رکاب او
به هر جا بایدش خفتان که ورزد رزم در میدان
تواَش بر جسم به از جان زره‌پوشی کن از گیسو
وگر هنگام پیکارش به شمشیر اوفتد کارش
تو بر کف گهربارش بنه تیغ از خم ابرو
ولیک ای لعبت سرکش مخیز از کاخ بنشین خوش
کز او ار دوست مینووَش نشاید فتنه در مینو
تو با این طلعت شایان چو در اردو کنی جولان
ربایندت ز مو چوگان چنان کِت از زنخدان گو
یکی از چشم تو گویا که هی هی اندر این صحرا
ز بخت شاه شد بر ما به پای خویش صید آهو
یکی بر قد تو مفتون که بخ بخ اندر این هامون
شد از اقبال صدر اکنون معسکر باغی از ناژو
مهین اسپهد اعظم هِزَبر از دودهٔ آدم
مسالک‌دان ملایک‌دم حقایق‌دان دقایق‌جو
برایت اندر آن شیرش که از گردان کند سیرش
کشیده رعب شمشیرش به گرد مملکت بارو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپهسالار اعظم زد چو اندر مرز ری اردو
قضا را تاب شد از تن قدر را رنگ رفت از رو
هوش مصنوعی: سردار بزرگ، هنگامی که در مرز ری اردو زد، قضا و سرنوشت از شدت قدرت و حاکمیت او تاب نیاورد و جلال و شکوه او رنگ باخت.
ملک حیران که این داور زند آیا کدامین در
دول پژمان که این لشکر چمد آیا کدامین سو
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساس سردرگمی و کنجکاوی یک شخص می‌پردازد که نمی‌داند چه سرنوشتی در انتظارش است. او در تلاش است بفهمد که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد و در کدام سمت باید برود. این احساس عدم اطمینان و جستجوی راه و مقصد، حس انسان معاصر را در مواجهه با ناملایمات و تصمیمات زندگی به تصویر می‌کشد.
بتِ من ای مهِ اَرمَن برِ جسمِ تو جان‌ها تن
غزال‌آسا و شیراوژن سنان‌اندام و جوشن‌مو
هوش مصنوعی: عشق من، ای ماه زیبا، در وجود تو زندگی نهفته است. وجودت به لطافت غزال و زیبایی‌ات به قدرت شیر است. اندامت همچون زره‌ای است که نیرومند و جذاب است.
عنان پیچید باز از نو ز شهر اسپهد خسرو
تو نیز اقبال‌آسا شو روان اندر رکاب او
هوش مصنوعی: کنار هم می‌نشیند و دوباره از شهر اسپهد که به نماد قدرت و شگفتی خسرو است، راهی جدید آغاز می‌شود. تو نیز به سوی خوشبختی و آرامش قدم بردار و در کنار او حرکت کن.
به هر جا بایدش خفتان که ورزد رزم در میدان
تواَش بر جسم به از جان زره‌پوشی کن از گیسو
هوش مصنوعی: در هر مکان باید خود را آماده نبرد کنی، چرا که در میدان جنگ، وجود جسمی که زره پوشیده است، کمتر از جان مهم نیست. بنابراین، باید با موهایت مانند زره از خود محافظت کنی.
وگر هنگام پیکارش به شمشیر اوفتد کارش
تو بر کف گهربارش بنه تیغ از خم ابرو
هوش مصنوعی: اگر در هنگام نبرد به شمشیر او بیفتد، تو کار او را بر عهده بگیر و با ناز و لطافت، کمر او را در اختیار بگذار.
ولیک ای لعبت سرکش مخیز از کاخ بنشین خوش
کز او ار دوست مینووَش نشاید فتنه در مینو
هوش مصنوعی: ای دختر بازیگوش و سرکش، از کاخ خود بیرون نیامده و در آنجا بمان. زیرا اینکه تو در اینجا نیستی، جنگ و فتنه‌ای به وجود می‌آورد که نباید باشد.
تو با این طلعت شایان چو در اردو کنی جولان
ربایندت ز مو چوگان چنان کِت از زنخدان گو
هوش مصنوعی: با چهره زیبای خود اگر در میدانی به رقابت بپردازی، بسیاری از دل‌ها به سوی تو جلب می‌شود، همان‌طور که از ناز و زیبایی‌ات دل‌ها را مجذوب می‌کنی.
یکی از چشم تو گویا که هی هی اندر این صحرا
ز بخت شاه شد بر ما به پای خویش صید آهو
هوش مصنوعی: چشمان تو به وضوح گویی در این بیابان، بخت شاهی را بر ما نشان می‌دهد که با پای خود، صید آهو می‌کند.
یکی بر قد تو مفتون که بخ بخ اندر این هامون
شد از اقبال صدر اکنون معسکر باغی از ناژو
هوش مصنوعی: شخصی تحت تأثیر زیبایی تو قرار گرفته است و همین حالا در این دشت سرسبز از شانس و خوشبختی به آرامش دست یافته و در حال استراحت در باغی است که پر از درختان زیبای ناژو است.
مهین اسپهد اعظم هِزَبر از دودهٔ آدم
مسالک‌دان ملایک‌دم حقایق‌دان دقایق‌جو
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف مقام و جایگاه انسان از نسل آدم می‌پردازد. نشان می‌دهد که انسان، به ویژه از نظر روحانی و معنوی، دارای ارزش و اهمیتی بالا است و به نوعی در مسیر رسیدن به حقیقت و درک عمیق‌تری از وجود خود و کائنات قرار دارد. همچنین اشاره به ریشه مشترک انسان‌ها با ملایک (فرشتگان) دارد و بر پیوندهای معنوی و روحانی انسان تأکید می‌کند.
برایت اندر آن شیرش که از گردان کند سیرش
کشیده رعب شمشیرش به گرد مملکت بارو
هوش مصنوعی: در بارویی که دور مملکت را احاطه کرده، تو می‌بینی که شیر (نماد قدرت و شجاعت) چگونه از گردانندگانش می‌تواند به سیر درآید و ترس ناشی از شمشیرهایش همه جا را می‌گیرد.