گنجور

شمارهٔ ۶۱ - وله

ماه رمضان تافت از این بر شده طارم
شاهِد به تَألُّم شد و زاهد به تَنَعُّم
هم شیخ سر افراخت به گردون ز تَعَیُّش
هم شوخ جبین سود به غبرا ز تَألُّم
زین جمله بتر گرمیِ ایّام و لیالی‌ست
کافتاده به هر جسم چو آتش که به هیزم
قلزم شده از تفّ هوا خشک چو هامون
هامون زده از تابش خور موج چو قلزم
خلق از اثر روزهٔ این فصل چنان مات
کز اصل ندانند تشکر ز تَظَلُّم
ناید ز دو صد رنج یتیمی به تباکی
ناید به دو صد گنج لئیمی به تبسم
مردم نروند ار ز پی خوردن روزه
امسال رود روزه پی خوردن مردم
ای ترک من ای زهره‌وَشِ باخته زهره
کز روزه بُوَد ماه تو چون مُحتَرِق اَنجُم
فکری ز پیِ چارهٔ صوم است مرا پیش
گر زآن که برِ کس نکنی هیچ تکلم
این ماه به شب می‌نتوان خورد ولیکن
در صبح توان خورد بلا ترس و توهم
زیرا که خلایق همه را صبح برد خواب
دارند به بیداری شب‌ها چو تَصَمُّم
گر شام به هر ناحیه خیلی‌ست هویدا
در صبح به هر زاویه صد خیل شود گم
نه شَحنه در آید به رواقت که بتاخیر
نه شیخ درآید به وثاقت که مها قم
با خاطر آسوده بزن جام صبوحی
کآفاق مُبَرّاست ز تشویشِ تهاجم
تا چاشت نیابی تنی از خلق به کشور
گر توسنت اندر طلب کس فکند سم
آنگه به کبابت شکنم صولت ناهار
وز سر برمت جوش بدان جوشِ سرِ خُم
پس تخت گذاریم و بخوابیم بر آن مست
ما و تو بدان سان که به گردون مه و کژدم
زین بیش نباشد که ببینند گَرَم قوم
بر ضعف روانم همه آرند ترحم
خود نیست خبرْشان که چو بختِ خوشِ سرتیپ
عیشم به وفور است و نشاطم به تراکم
نعلی‌ست مه از اَبرَشِ او واشده از پی
گویی‌ست خور از اَشقَرِ او نازده بر دم
افلاک دهد بوسه ورا بر طرف ذیل
ابحار برد سجده ورا بر شرف کم
ای فخرِ اقالیم که بر درگهت از بیم
بر دوش کشد چرخ ز تو بار تحکم
اقبال تو و دور فلک راست توافق
اجلال تو و ملک جهان راست تَلازُم
فرّت چو نیاورد فرو سر به دو گیتی
از شوکت خود ساخت بنا عالم سوم
تا عقل ده و چرخ نه و خُلد بود هشت
شش دانگ وثاق تو بر از طارم هفتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماه رمضان تافت از این بر شده طارم
شاهِد به تَألُّم شد و زاهد به تَنَعُّم
هوش مصنوعی: در ماه رمضان، وضعیت خاصی به وجود می‌آید؛ این ماه مانند ماهی روشن و درخشان است که باعث می‌شود شاهدان از سختی‌ها و دردها احساس ناراحتی کنند و افرادی که زهد دارند، از راحتی و آسایش لذت ببرند.
هم شیخ سر افراخت به گردون ز تَعَیُّش
هم شوخ جبین سود به غبرا ز تَألُّم
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر اشاره به دو وضعیت متفاوت دارد. یک طرف، یک عالم دین را می‌بینیم که سر بلند کرده و بر آسمان می‌نگرد، نشان دهنده مقام و ویژگی‌های روحانی و ارادت آن عالم است. در طرف دیگر، فردی با چهره‌ای خندان وجود دارد که به خاطر دردهایش در حال رنج کشیدن است. این تضاد به ما یادآوری می‌کند که در زندگی، ممکن است ظاهر افراد با واقعیت درونی آنها تفاوت داشته باشد و هر کس در دل خود داستانی دارد.
زین جمله بتر گرمیِ ایّام و لیالی‌ست
کافتاده به هر جسم چو آتش که به هیزم
هوش مصنوعی: از این موضوع پیداست که گرمای روزها و شب‌ها، مانند آتشی است که بر روی چوب می‌افتد.
قلزم شده از تفّ هوا خشک چو هامون
هامون زده از تابش خور موج چو قلزم
هوش مصنوعی: آب دریا به خاطر گرمای هوا به قدری تبخیر شده که همانند دشت خشک و بی‌آب شده است. در این حال، تابش خورشید باعث شده که امواج دریا به شدت به جنب و جوش درآیند و شبیه به وضعیت دریا خشک و بی‌آب شده باشند.
خلق از اثر روزهٔ این فصل چنان مات
کز اصل ندانند تشکر ز تَظَلُّم
هوش مصنوعی: مردم به قدری تحت تأثیر روزه در این فصل قرار گرفته‌اند که به گونه‌ای غرق در فضایل آن شده‌اند که دیگر نمی‌دانند چگونه باید از مشکلات و سختی‌های زندگی شکایت کنند.
ناید ز دو صد رنج یتیمی به تباکی
ناید به دو صد گنج لئیمی به تبسم
هوش مصنوعی: با دوصد درد و رنج یتیمی نمی‌توان تنها به گریه کردن گذراند و با دوصد گنج هم نمی‌توان تنها به لبخند زدن دل را شاد کرد.
مردم نروند ار ز پی خوردن روزه
امسال رود روزه پی خوردن مردم
هوش مصنوعی: اگر مردم برای خوردن روزه نگیرند، من هم امسال به دنبال خوردن روزه نمی‌روم.
ای ترک من ای زهره‌وَشِ باخته زهره
کز روزه بُوَد ماه تو چون مُحتَرِق اَنجُم
هوش مصنوعی: ای عشق من، ای زهره‌ای که به خاطر درخشش خود، ستاره‌ها را می‌سوزانی؛ چون ماهی که در روز روشن، تابش خود را به نمایش می‌گذارد.
فکری ز پیِ چارهٔ صوم است مرا پیش
گر زآن که برِ کس نکنی هیچ تکلم
هوش مصنوعی: فکری در مورد راه حلی برای روزه‌داری دارم، اما نمی‌توانم با کسی صحبت کنم یا نظری بدهم.
این ماه به شب می‌نتوان خورد ولیکن
در صبح توان خورد بلا ترس و توهم
هوش مصنوعی: در شب نمی‌توان به ماه نزدیک شد، اما در صبح می‌توان بدون ترس و نگرانی به آن نزدیک شد.
زیرا که خلایق همه را صبح برد خواب
دارند به بیداری شب‌ها چو تَصَمُّم
هوش مصنوعی: زیرا مردم در صبح خواب‌آلود هستند و در شب‌ها به طور جدی بیداری می‌کنند.
گر شام به هر ناحیه خیلی‌ست هویدا
در صبح به هر زاویه صد خیل شود گم
هوش مصنوعی: اگر شب در هر گوشه‌ای به وضوح دیده می‌شود، در صبح در هر سمت، صدها گروه به راحتی ناپدید می‌شوند.
نه شَحنه در آید به رواقت که بتاخیر
نه شیخ درآید به وثاقت که مها قم
هوش مصنوعی: نه رئیس قدرت دارد که به موقع وارد شود و نه عالم دینی امکان دارد با اعتماد و اعتبار وارد شود.
با خاطر آسوده بزن جام صبوحی
کآفاق مُبَرّاست ز تشویشِ تهاجم
هوش مصنوعی: با دل آرام و فارغ از هر نگرانی، برای صبحانه و نوشیدن شراب آماده شو، زیرا جهان از هرگونه اضطراب و وحشت پاک و آزاد است.
تا چاشت نیابی تنی از خلق به کشور
گر توسنت اندر طلب کس فکند سم
هوش مصنوعی: تا زمانی که صبحانه‌ای نداشته‌ای، کسی از مردم به سراغت نخواهد آمد. اگر در جستجوی کسی باشی، او به تو پاسخ نخواهد داد.
آنگه به کبابت شکنم صولت ناهار
وز سر برمت جوش بدان جوشِ سرِ خُم
هوش مصنوعی: سپس در مراسمی به تو شور و شوق خاصی می‌بخشم و از طریق آن، احساساتی عمیق و پرشور را تجربه می‌کنم.
پس تخت گذاریم و بخوابیم بر آن مست
ما و تو بدان سان که به گردون مه و کژدم
هوش مصنوعی: پس بر بالای تخت لم می‌دهیم و خواب می‌رویم، مستی ما و تو به شکلی است که مانند مه و کژدم در آسمان در حال چرخش هستیم.
زین بیش نباشد که ببینند گَرَم قوم
بر ضعف روانم همه آرند ترحم
هوش مصنوعی: دیگر از این بیشتر نخواهد بود که ببینند، اگرچه مردم به خاطر ضعف روحیم همه نسبت به من رحم کنند.
خود نیست خبرْشان که چو بختِ خوشِ سرتیپ
عیشم به وفور است و نشاطم به تراکم
هوش مصنوعی: خبر از حال و احوال آنها ندارند، مانند خوشبختی و انعامی است که من دارم و زندگی‌ام پر از شادی و سرزندگی است.
نعلی‌ست مه از اَبرَشِ او واشده از پی
گویی‌ست خور از اَشقَرِ او نازده بر دم
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و شکوه چیزی می‌پردازد که به شکل یک نعل از ابری نرم و لطیف ساخته شده است. همچنین، به خورشیدی که از رنگ زرد و درخشانی مانند اشقر می‌تابد، اشاره دارد و این تصویر، حس ناز و زیبایی را به تصویر می‌کشد.
افلاک دهد بوسه ورا بر طرف ذیل
ابحار برد سجده ورا بر شرف کم
هوش مصنوعی: آسمان‌ها به او سلام می‌دهند و آب‌ها در برابرش سجده می‌کنند، زیرا او مقام و درجه‌ای برازنده دارد.
ای فخرِ اقالیم که بر درگهت از بیم
بر دوش کشد چرخ ز تو بار تحکم
هوش مصنوعی: ای بزرگ‌ترین و پر افتخارترین سرزمین‌ها، ما به خاطر ترس از تو بر دوش خود بار سختی را حمل می‌کنیم.
اقبال تو و دور فلک راست توافق
اجلال تو و ملک جهان راست تَلازُم
هوش مصنوعی: تو به دلایل مختلف و توانایی‌های خود، با دوران کنونی هماهنگی داری و مقام و عظمت تو با قدرت و تسلط بر جهان در ارتباط است.
فرّت چو نیاورد فرو سر به دو گیتی
از شوکت خود ساخت بنا عالم سوم
هوش مصنوعی: اگر توانی مانند نیاورد، سر بر زمین نگذاشت و از برتری خود، بنای جهانی دیگر بنا کرد.
تا عقل ده و چرخ نه و خُلد بود هشت
شش دانگ وثاق تو بر از طارم هفتم
هوش مصنوعی: این بیت به طور کلی به مفهومی اشاره دارد که در آن انسان باید آگاهی و عقل را در نظر بگیرد و در عین حال جهان مادی و بهشت را نیز در نظر داشته باشد. در این راستا، اشاره به جایگاه‌های مختلف وجود دارد که به نوعی به هدف و معانی عمیق‌تری در زندگی اشاره می‌کند. به عبارت دیگر، درک و دست‌یابی به حقیقت نیازمند توازن میان عقل و جهان مادی است.