گنجور

شمارهٔ ۴۴ - مطلع ثانی

ای خدیویکه وجودت زخدائی اعزاز
کرده بر خلق در رحمت و آسایش باز
در دل مهر فروغت چه غم از کین حسود
که مصونست کلیم از خطر شعبده باز
کاخ اطعام ترا از بن دندان گردید
قرص خور نان و فلک خوان و سحرگه خباز
خضر را گویند زان خضرش گشته است لقب
که دمد سبزه بهر جای نشیند زاعجاز
این سخن را مثلی یافت نشد تا که خدای
از قدوم تو جهان را چوچنان داد طراز
هرکجا شقه گشاید علم دولت تو
قصب السبق زخلد آورد از مایه و ساز
زان صفابخش مقامات یکی آمد یزد
کز خلیلی ز تو گردیده ببطحا انباز
لیکن این یزد برآن پیلتن شیر سرشت
همت در خوف و رجا راست چو نخجیرگراز
گر کشد زو نخورد ورنکشد زو بخورد
که بنخجیر گراز است دوسو دل بگداز
تا عرب مرد حجاز است و عجم اهل عراق
جوش جیشت به عراق وصف خیلت به حجاز

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خدیویکه وجودت زخدائی اعزاز
کرده بر خلق در رحمت و آسایش باز
هوش مصنوعی: ای پروردگار، تو به وجود خود بر مخلوقات کرامت و عزت بخشیده‌ای و در رحمت و آسایش برای آن‌ها گشوده‌ای.
در دل مهر فروغت چه غم از کین حسود
که مصونست کلیم از خطر شعبده باز
هوش مصنوعی: در دل عشق و نوری که از تو می‌تابد، برای چه نگران حسادت‌های دیگران باشم، در حالی که کلیم (موسی) از هر نوع خطر جادوگران در امان است.
کاخ اطعام ترا از بن دندان گردید
قرص خور نان و فلک خوان و سحرگه خباز
هوش مصنوعی: کاخی که برای پذیرایی تو ساخته شده، به مانند دندانی محکم و مستحکم است. نان را در کنار گردونه آسمان و در وقت سحر از نانوایی می‌گیری.
خضر را گویند زان خضرش گشته است لقب
که دمد سبزه بهر جای نشیند زاعجاز
هوش مصنوعی: خضر به خاطر سبز بودنش و توانایی در جوانه زدن گیاهان هر جا که می‌رود، به این نام معروف شده است.
این سخن را مثلی یافت نشد تا که خدای
از قدوم تو جهان را چوچنان داد طراز
هوش مصنوعی: این سخن را نمی‌توان با مثالی توصیف کرد، زیرا خداوند با آمدنت به جهان، آن را به شکلی ویژه و بسیار زیبا تزیین کرده است.
هرکجا شقه گشاید علم دولت تو
قصب السبق زخلد آورد از مایه و ساز
هوش مصنوعی: هرجا که حکومت تو آغاز شود، برتری و پیشرفت را از سرزمین دائمی و اصول اساسی کسب می‌کند.
زان صفابخش مقامات یکی آمد یزد
کز خلیلی ز تو گردیده ببطحا انباز
هوش مصنوعی: از آن مکان پاک و پرنور، کسی به یزد آمده که به خاطر خلیلی، اینجا را همکار و هم‌نوا یافته است.
لیکن این یزد برآن پیلتن شیر سرشت
همت در خوف و رجا راست چو نخجیرگراز
هوش مصنوعی: اما این یزد (شهر یزد) مانند آن دلاور با دل شیر، همت در ترس و امید دارد، همچون گراز در حال شکار.
گر کشد زو نخورد ورنکشد زو بخورد
که بنخجیر گراز است دوسو دل بگداز
هوش مصنوعی: اگر چیزی از او بگیری و او آن را ندهد، باز هم به تو آسیبی نمی‌زند. اما اگر چیزی از او نگیری و او چیزی به تو بدهد، ممکن است ناراحتی و دردسر ایجاد کند؛ زیرا در این حالت دو طرف درگیر می‌شوند و دل‌ها داغ خواهد شد.
تا عرب مرد حجاز است و عجم اهل عراق
جوش جیشت به عراق وصف خیلت به حجاز
هوش مصنوعی: تا زمانی که عرب‌ها در حجاز زندگی می‌کنند و مردم عجم در عراق هستند، حالت توصیف و ویژگی‌های هر یک به نواحی خودشان وابسته است.