شمارهٔ ۴۳ - وله
به صفاهان چو زری پور ملک آید باز
نوبت رطل عراقیست به آهنگ حجاز
چون عراق و عربستان به صفاهان افزود
باده بر راه نهاوند کش ای ترک طراز
در ملوک ارچه بسی نغمه به منصوری خاست
گاه تسخیر هری یا که فتوح اهواز
کس حصار این همه نگرفت و مخالف نفکند
غیر این ظلّ همایون و شه نیکیساز
این هنوز اول آن است که بر صفحهٔ ملک
جسته از شوشتری کلک ملک خط جواز
باش تا جیش ز خوارزم کشد بر کشمیر
باش تا باج به تبریز نهد تا شیراز
خاصه از خلعت شایان شه ناماندوز
خاصه از تیغ جهانگیر شه جامانداز
خلعتی نغز بدان سان که همی اطلس چرخ
سوده بر خاک بر دامن او روی نیاز
تیغی آراسته آنگونه که انواع نجوم
برده در چرخ بر جوهرش از بیم نماز
خلعتی در ارم مجد و شرف مقصد روح
تیغی اندر حرم فتح و ظفر محرم راز
خلعتی کام امل را ز اصالت قاید
تیغی احکام اجل را به رسالت ممتاز
باری آن خلعت و این تیغ چو از خسرو یافت
شکر شکرفشان سوی صفاهان شد باز
همرهش نور ازل بدرقهاش فیض ابد
سخطش خصمگداز و کرمش دوستنواز
گل همی ریخت به خراور و گهر بیخت به من
زآن منازل شدش از خیل کدورتپرداز
ای بسا پیل تناور که شدش طعمهٔ یوز
ای بسا شیرشکاری که شدش سخرهٔ باز
چرخ گفتا که جهان ملکت خود بینی و بس
هر چه خواهی بجهان آنچه توانی بگراز
خاک گفتا که مرا پهنهٔ جولان تو نیست
از زمین پای بکش سوی فلک دست بیاز
عقل گفتا که وجود تو جهانیست بزرگ
خردی دهر ببین پیش مران بیش متاز
نامداران جهان در طلب خدمت وی
کرده کوتاه ره دور به امید دراز
خاصه جیحون که در این چامه ز مصری خامه
برده از شعری شامی سبق عزت و ناز
شمارهٔ ۴۲ - در تهنیت عید رمضان: مه شوال چو برکوه فرابست کمرشمارهٔ ۴۴ - مطلع ثانی: ای خدیویکه وجودت زخدائی اعزاز
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به صفاهان چو زری پور ملک آید باز
نوبت رطل عراقیست به آهنگ حجاز
هوش مصنوعی: وقتی زریپور، پادشاه، به اصفهان برگردد، آن زمان نوبت به وزن و اندازه عراقی میرسد که با ریتم حجاز همراه است.
چون عراق و عربستان به صفاهان افزود
باده بر راه نهاوند کش ای ترک طراز
هوش مصنوعی: وقتی که عراق و عربستان به شکوه اصفهان افزوده شد، ای ترک با زیبایی و زرق و برق، باده را بر مسیر نهاوند بریز.
در ملوک ارچه بسی نغمه به منصوری خاست
گاه تسخیر هری یا که فتوح اهواز
هوش مصنوعی: اگرچه بسیاری از قرنها در میان پادشاهان نغمههایی درباره منصور به وجود آمده است، اما گاهی اوقات سرزمین هری تحت تسخیر درآمد یا به فتح اهواز نائل آمد.
کس حصار این همه نگرفت و مخالف نفکند
غیر این ظلّ همایون و شه نیکیساز
هوش مصنوعی: هیچ کسی اینقدر تلاش نکرد که از این سایهی پادشاهی و نیکیهای او حمایت کند و مانع ایجاد کند.
این هنوز اول آن است که بر صفحهٔ ملک
جسته از شوشتری کلک ملک خط جواز
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که آنچه تا کنون در عرصه عالم به تصویر کشیده شده، تنها شروع کار است. نوشتهای که بر صفحه پادشاهی نقش بسته، نشانگر اعتبار و مجوزی است که از دست کسی با مهارت و توانایی عالی صادر شده است.
باش تا جیش ز خوارزم کشد بر کشمیر
باش تا باج به تبریز نهد تا شیراز
هوش مصنوعی: بگذار تا قدرت و نفوذ خوارزم به سرزمین کشمیر برسد و همچنین اجازه بده که مالیات و عوارض به تبریز پرداخته شود، تا اینکه به شیراز نیز برسد.
خاصه از خلعت شایان شه ناماندوز
خاصه از تیغ جهانگیر شه جامانداز
هوش مصنوعی: این بیت به طور کلی به ویژگیها و قدرتهای بارز یک پادشاه اشاره دارد. شاعر به ستایش از سرایتی که پادشاه با خود به ارمغان میآورد و نیز تأثیر قوی او بر جهان میپردازد. پادشاهی که بر سرزمین خود سلطه دارد و با قدرتش، تغییرات بزرگی ایجاد میکند.
خلعتی نغز بدان سان که همی اطلس چرخ
سوده بر خاک بر دامن او روی نیاز
هوش مصنوعی: لباسی زیبا بر تن دارد، مانند پارچهای با ارزش که از آسمان بر زمین افتاده و بر دامن او سایهافکنده است.
تیغی آراسته آنگونه که انواع نجوم
برده در چرخ بر جوهرش از بیم نماز
هوش مصنوعی: شمشیری زیبا و آراسته که مانند ستارههای مختلف در آسمان، بر ظرافت و زیباییاش به خاطر ارادت و احترام بسیار، میدرخشد.
خلعتی در ارم مجد و شرف مقصد روح
تیغی اندر حرم فتح و ظفر محرم راز
هوش مصنوعی: لباس ارزشی و مقام والای روح در بهشت، همچون شمشیری در حرم پیروزی و موفقیت، رازهایی را در خود نهفته دارد.
خلعتی کام امل را ز اصالت قاید
تیغی احکام اجل را به رسالت ممتاز
هوش مصنوعی: لباسی که به کام آرزوها میافزاید، از اصل و نژاد به دست آمده و با قدرت حکم مرگ، به رسالت و مقام ویژهای رسیده است.
باری آن خلعت و این تیغ چو از خسرو یافت
شکر شکرفشان سوی صفاهان شد باز
هوش مصنوعی: در نهایت، آن لباس و این شمشیر که از خسرو به دست آمد، به سمت صفاهان با شکر و شیرینی معطّر شد و بازگشت.
همرهش نور ازل بدرقهاش فیض ابد
سخطش خصمگداز و کرمش دوستنواز
هوش مصنوعی: همراه او نور جاودان وجود دارد و خیروبرکت همیشگی راهش را همیسپارند. ناملایمات و سختیها دشمن او را از بین میبرند و بخشندگیاش مورد محبت و محبت دیگران قرار میگیرد.
گل همی ریخت به خراور و گهر بیخت به من
زآن منازل شدش از خیل کدورتپرداز
هوش مصنوعی: گل به طور دلفریب و زیبا در حال ریزش است و گوهری نیز به سمت من میبارد. از آن مکانها، او دلی روشن و پاکی را از میان غم و کدورت به من هدیه میدهد.
ای بسا پیل تناور که شدش طعمهٔ یوز
ای بسا شیرشکاری که شدش سخرهٔ باز
هوش مصنوعی: بسیاری از موجودات قوی و بزرگ در برابر شکارچیان کوچک و چابک خود شکست خورده و طعمهی آنها شدهاند، و همچنین برخی از شکارچیان بزرگ، دست بر روی شکارهای خود نهادند و به راحتی به دست پرندگان کوچک افتادند.
چرخ گفتا که جهان ملکت خود بینی و بس
هر چه خواهی بجهان آنچه توانی بگراز
هوش مصنوعی: چرخ به تو میگوید که دنیا را فقط متعلق به خودت ببین و بس. هر چیزی که میخواهی، در این دنیا به دست بیاور و هر آنچه که میتوانی، از آن دور شو.
خاک گفتا که مرا پهنهٔ جولان تو نیست
از زمین پای بکش سوی فلک دست بیاز
هوش مصنوعی: خاک گفت که من نمیتوانم جولانگاه تو باشم، از زمین پاهای خود را جمع کن و به سوی آسمان دست دراز کن.
عقل گفتا که وجود تو جهانیست بزرگ
خردی دهر ببین پیش مران بیش متاز
هوش مصنوعی: عقل میگوید که وجود تو دنیایی وسیع است، پس با خرد و دور اندیشی به زندگی نگاه کن و از مسیر خود منحرف نشو و شتابزده عمل نکن.
نامداران جهان در طلب خدمت وی
کرده کوتاه ره دور به امید دراز
هوش مصنوعی: مردان بزرگ دنیا برای خدمت به او، راه طولانی را کوتاه کردهاند و با امید به آیندهای روشن، تلاش میکنند.
خاصه جیحون که در این چامه ز مصری خامه
برده از شعری شامی سبق عزت و ناز
هوش مصنوعی: خصوصاً جیحون که در این شعر، قلمی از مصر بهدست آورده و از شعری در شام، برتری و زیبایی را بیان کرده است.