گنجور

شمارهٔ ۲۷ - وله

نگار من چو بخیزد به نارون ماند
ولی اگر بنشیند به نسترن ماند
به گاه تکیه زدن چون بنفشه است ولیک
اگر بخفت به یک تلّ یاسمن ماند
بدین سرین که مر او راست سخت و شیرین‌کار
چو برجهد که برقصد به کوهکن ماند
سرشته شد مگر از جوهر غزال ختن
که چشم او به رم آهوی ختن ماند
چه گردش است به چشمان آن نهان جوان
که در خواص به رطلی می کهن ماند
اگر ز باغ جنان نامده به سیر جهان
چرا به غلمان از چهر و از ذقن ماند
مگر که مردم فردوس را تکلم نیست
که آن نگار به غلمان بی‌دهن ماند
مگر که چهره و جعدش همال روز و شب است
ز من شنو که به یزدان و اهرمن ماند
درون پیرهن آن پیکر منور او
به آتشی که درافتد به پیرهن ماند
دلم که رانده از دام زلف سرکش اوست
بدان غریب جدا مانده از وطن ماند
خطش به جانب لب گرچه راهبر باشد
ولی فسون لب او به راهزن ماند
شبی لبش ز ترنم گهر فشاند به کاخ
صدف درآمد و گفتا که این به من ماند
به خشم گفتمش آهسته ران که آن لبِ لعل
به دُر نثار کف میر موتمن ماند
وحید عصر محمد علی رئیس نظام
که هر چه مرد بُوَد پیش او به زن ماند
ز بس تراکم نعما بود به ماحضرش
گمان بری که به آلای ذوالمنن ماند
چنین که بدعت اشرار را بپردازد
درست شد که به محمود بت‌شکن ماند
بدی نخواهد و بد ننگرد بدی نکند
به دستگاه شریعت به حسن ظن ماند
همیشه تا بد مد گاه فرودین گل سرخ
ز بخت سبز به آراسته چمن ماند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگار من چو بخیزد به نارون ماند
ولی اگر بنشیند به نسترن ماند
هوش مصنوعی: عزیز من وقتی که برخیزد، مانند درخت نارون است، اما اگر بنشیند، شبیه گل نسترن می‌شود.
به گاه تکیه زدن چون بنفشه است ولیک
اگر بخفت به یک تلّ یاسمن ماند
هوش مصنوعی: زمانی که انسان در حالت استراحت قرار می‌گیرد، شبیه به یک گل بنفشه است، اما اگر به خواب برود، حالتی مشابه با یک تل‌یاسمن پیدا می‌کند.
بدین سرین که مر او راست سخت و شیرین‌کار
چو برجهد که برقصد به کوهکن ماند
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیتی می‌پردازد که دارای قدرت و شدت است و وقتی به حرکت درمی‌آید، نتیجه‌ای شگفت‌انگیز و تأثیرگذار به جا می‌گذارد. او مانند برق و روشنایی سریع و پرانرژی است و هنگامی که به جلو می‌رود، به گونه‌ای بی‌نظیر و پرشور رفتار می‌کند که همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در واقع، وجود او ترکیبی از سختی و لطافت است که در یک لحظه توانسته یک تحول بزرگ ایجاد کند.
سرشته شد مگر از جوهر غزال ختن
که چشم او به رم آهوی ختن ماند
هوش مصنوعی: گویا چشمان او از گوهرهایی مشابه با زیبایی غزال‌های ختن ساخته شده که نگاهی پر از رمز و راز دارد و همواره یادآور آهویی است که در دشت‌های ختن می‌تازد.
چه گردش است به چشمان آن نهان جوان
که در خواص به رطلی می کهن ماند
هوش مصنوعی: چشمان آن جوان نهان، مانند گوهری باارزش و قدیمی، در دنیای خاص خود در حال چرخش و تماشا هستند.
اگر ز باغ جنان نامده به سیر جهان
چرا به غلمان از چهر و از ذقن ماند
هوش مصنوعی: اگر از باغ بهشت به سفر در دنیا نیامده‌ام، پس چرا چهره و ذقن من هنوز از زیبایی و جوانی به یاد غلمان (پسران بهشتی) می‌ماند؟
مگر که مردم فردوس را تکلم نیست
که آن نگار به غلمان بی‌دهن ماند
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که ساکنان بهشت نتوانند صحبت کنند؟ زیرا آن معشوقه به قدری زیباست که مانند جوانان بی‌سخن به نظر می‌رسد.
مگر که چهره و جعدش همال روز و شب است
ز من شنو که به یزدان و اهرمن ماند
هوش مصنوعی: آیا چهره و موهایش مانند روز و شب متفاوت است؟ از من بشنو که او به خدا و اهریمن شباهت دارد.
درون پیرهن آن پیکر منور او
به آتشی که درافتد به پیرهن ماند
هوش مصنوعی: درون لباس آن موجود روشن، آتشی وجود دارد که اگر شعله‌ور شود، به لباس آن می‌چسبد و نمی‌تواند جدا شود.
دلم که رانده از دام زلف سرکش اوست
بدان غریب جدا مانده از وطن ماند
هوش مصنوعی: دل من که از زندان زلف بی‌رحم او دور افتاده است، مانند یک فرد غریب است که از وطن خود جدا مانده و احساس تنهایی می‌کند.
خطش به جانب لب گرچه راهبر باشد
ولی فسون لب او به راهزن ماند
هوش مصنوعی: اگرچه خط او به سمت لبش راه را نشان می‌دهد، اما جذابیت لب او به گونه‌ای است که مثل یک راهزن انسان را فریب می‌دهد.
شبی لبش ز ترنم گهر فشاند به کاخ
صدف درآمد و گفتا که این به من ماند
هوش مصنوعی: یک شب لبش به زیبایی مانند قطره‌های مروارید نغمه‌سرایی کرد و به درون کاخی از صدف وارد شد و گفت که این زیبایی به من تعلق دارد.
به خشم گفتمش آهسته ران که آن لبِ لعل
به دُر نثار کف میر موتمن ماند
هوش مصنوعی: به او با عصبانیت گفتم که آرام براند، زیرا آن لب‌های شیرینی که دارد، مانند دُرّی است که به راحتی در کف دستِ کسی مانند میر مُوتمن باقی می‌ماند.
وحید عصر محمد علی رئیس نظام
که هر چه مرد بُوَد پیش او به زن ماند
هوش مصنوعی: وحید، رئیس نظام در زمان محمد علی، به گونه‌ای بود که هر مردی نزد او در مقایسه با او همچون زنی به نظر می‌رسید.
ز بس تراکم نعما بود به ماحضرش
گمان بری که به آلای ذوالمنن ماند
هوش مصنوعی: به خاطر فراوانی نعمت‌ها و خوشی‌هایی که در زندگی‌ات وجود دارد، شاید خیال کنی که در دنیای پر از نعمت و الطاف الهی قرار داری.
چنین که بدعت اشرار را بپردازد
درست شد که به محمود بت‌شکن ماند
هوش مصنوعی: هرگاه بدعت‌های نادرست و فسادهای ظالمین برطرف شود، به گونه‌ای که به دورانی پاک و درست بازگردیم، مانند اینکه به زمان محمود بت‌شکن برسیم.
بدی نخواهد و بد ننگرد بدی نکند
به دستگاه شریعت به حسن ظن ماند
هوش مصنوعی: اگر کسی به شریعت و قوانین الهی وفادار باشد و با نیت خوب و حسن ظن به دیگران نگاه کند، از بدی دور خواهد ماند و بدی نمی‌بیند.
همیشه تا بد مد گاه فرودین گل سرخ
ز بخت سبز به آراسته چمن ماند
هوش مصنوعی: در هر زمانی که روزگار به سختی می‌گذرد، گل سرخ به برکت بخت خوش، همواره در چمن زاد و زیبایی خود باقی می‌ماند.