شمارهٔ ۲۶ - وله
میم دهان لعبتی نخواهنده ابجد
قامت ما دال کرد از آن الف قد
جیم دو زلفش بعین دوستی از من
برده چنان دل که می ندانم ابجد
خد نکو را کنند برمه تشبیه
لیک بت من ز ماه به بودش خد
مه که ز حد بگذرد پذیرد نقصان
آن مه تکمیل شد چو بگذشت از حد
در همه عضوش ز ساق خوشترم آید
کاینجا راهی برد بجانب مقصد
گر رخ امرد بدل فزاید قوت
ضعف دل من چراست زان رخ امرد
یکدم صد بار اگر جمالش بینم
باز بذوق اندرم نگشته مجدد
جلوه دندان اوست در برعشاق
چون سخن میر به زدر منضد
داور فرخ نژاد با دل باذل
سیف الدوله امیرزاده محمد
آنکه یک اقدام او بملک گشاید
به زهزار ازدحام خیل مجند
سودد ازو سر بلند شد بر مردم
مردم اگر سر بلند گشته زسودد
گاه غضب در رخش چو بینی گوئی
شعله نیران جهد زخلد مخلد
مهر و مهش دو ایاغ احمر و اصفر
روز و شبش دو غلام ابیض و اسود
ایکه بنازد زفر محمدت چرخ
همچو بنی هاشم از میامن احمد
باقی آرند فاضلان بر فضلت
گردند ارجمع یا که مفرد مفرد
آری آنجا که آفتاب بتابد
کس نکند التماس نور زفرقد
سطری از دفتر حیای تو نبود
گر بنویسد کسی هزار مجلد
کی ببرزگی کند بر تو نمایش
آنکه بآرایش است نور مقید
نیست همی کار خواجگی بتجمل
خواهد قول درست وعزم مشید
رای تو ز الواح روزکار بخواند
آنچه فراز آید از زمان مبعد
سیلی کآرد هزار سال دگرروی
تو برش امروز استوار کنی سد
سرمد چون خیرخلق یزدان جستی
یزدان دادت بخلق فره سرمد
صد حصن ازیک نهیب تیغ تو مفتوح
مانا دارد بفتح عهد موکد
تا که بود در خجسته لعل کواعب
سی و دو لؤلؤی جانفرای مسند
قصر جلالت بحول و قوت ایزد
برتر از این طاق نه رواق زبرجد
شمارهٔ ۲۵ - وله: چو ظل خسروی از خاتم شه برتر از جم شدشمارهٔ ۲۷ - وله: نگار من چو بخیزد به نارون ماند
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
میم دهان لعبتی نخواهنده ابجد
قامت ما دال کرد از آن الف قد
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به زیبایی و جذابیت خود اشاره میکند، و میگوید که چهرهاش همچون یک بازیگر یا عروسک زیباست که اگرچه به شکل الف (ا) زیبا و جذاب است، اما با ابجد و قراری دیگر، قامت او تشخیص داده میشود. در واقع، او زیبایی و هنجارهای ظاهری را به نوعی بازی با حروف و نمادها تبدیل میکند.
جیم دو زلفش بعین دوستی از من
برده چنان دل که می ندانم ابجد
هوش مصنوعی: موهای جیم چنان زیباییش را به خاطر دوستیاش از من گرفته که دلم را چنان تسخیر کرده که نمیدانم ابتدای حرفهایم چه باید بگویم.
خد نکو را کنند برمه تشبیه
لیک بت من ز ماه به بودش خد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر اشاره میکند که در برخی از توصیفها و تشبیهات، خداوند را به زیباییهای طبیعی مانند چهره دلانگیز تشبیه میکنند. اما او معتقد است که محبوب و معشوق او، به مراتب زیباتر از هر چیز دیگری، حتی ماه، است.
مه که ز حد بگذرد پذیرد نقصان
آن مه تکمیل شد چو بگذشت از حد
هوش مصنوعی: هر چیزی زمانی که از حد خود فراتر رود، دچار نقصان میشود. اما زمانی که چیزی به کمال میرسد، اگر از حدودش عبور کند، ممکن است ضعیف شود.
در همه عضوش ز ساق خوشترم آید
کاینجا راهی برد بجانب مقصد
هوش مصنوعی: در تمام بدنم، ساق پای او برایم زیباتر است؛ چون اینجا راهی به سمت هدف و مقصدم وجود دارد.
گر رخ امرد بدل فزاید قوت
ضعف دل من چراست زان رخ امرد
هوش مصنوعی: اگر چهرهی معشوق باعث افزایش زیباییام میشود، پس چرا دل من به خاطر آن چهرهی معشوق همچنان ضعیف است؟
یکدم صد بار اگر جمالش بینم
باز بذوق اندرم نگشته مجدد
هوش مصنوعی: اگر لحظهای از زیبایی او را ببینم، هر بار که باشد، همچنان به شوق و هیجان در میآیم و مثل دفعه قبل تازه میشوم.
جلوه دندان اوست در برعشاق
چون سخن میر به زدر منضد
هوش مصنوعی: جلوه دندان او به زیبایی دلربا در میان عاشقان مانند سخن عالمانهای است که بر بدیها غلبه دارد.
داور فرخ نژاد با دل باذل
سیف الدوله امیرزاده محمد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به داوری با صفات نیک اشاره میکند که از خاندان فرخنژاد است و به عنوان شخصی مورد احترام و تمجید قرار دارد. همچنین، این داور به دل و روح سخاوتمند و بخشندهاش شناخته میشود و به ارتباطش با سیفالدوله، یکی از شخصیتهای برجسته، و امیرزاده محمد اشاره میکند. به طور کلی، این بیت تحسین ویژگیها و مقامهای مهم این افراد را بیان میکند.
آنکه یک اقدام او بملک گشاید
به زهزار ازدحام خیل مجند
هوش مصنوعی: کسی که یک عمل او میتواند دولت یا سلطنت را به دست آورد، حتی اگر همراه با هزاران نفر باشد، باز هم اثرگذار است.
سودد ازو سر بلند شد بر مردم
مردم اگر سر بلند گشته زسودد
هوش مصنوعی: از سود، سر بلند میشود، اما اگر مردم از سعادت یا سودی بالاتر بیایند، این سر بلندی معنای دیگری پیدا میکند.
گاه غضب در رخش چو بینی گوئی
شعله نیران جهد زخلد مخلد
هوش مصنوعی: گاه که خشم او را ببینی، انگار شعلهای از آتش در حال تلاش برای بیرون آمدن از دنیای جاودانی است.
مهر و مهش دو ایاغ احمر و اصفر
روز و شبش دو غلام ابیض و اسود
هوش مصنوعی: دوست و معشوق من مانند دو سنگ قیمتی قرمز و زرد هستند، و روز و شب مانند دو خدمتگزار سفید و سیاه در اطراف آنها میچرخند.
ایکه بنازد زفر محمدت چرخ
همچو بنی هاشم از میامن احمد
هوش مصنوعی: این بیت به ستایش و افتخار نسبت به پیامبر اسلام و اینکه او چه تأثیری در جهان دارد میپردازد. مفهوم آن این است که اگر کسی به بزرگی و عظمت حضرت محمد (ص) ببالد، مانند خاندان بنیهاشم که از میوههای شیرین و خوب احمد (پیامبر) هستند، خواهد بود. در واقع، این شعر به بزرگداشت مقام پیامبر و ارادت خاندان او اشاره دارد و بیان میکند که افتخار به پیامبر بزرگی است که همگان باید به آن اعتراف کنند.
باقی آرند فاضلان بر فضلت
گردند ارجمع یا که مفرد مفرد
هوش مصنوعی: فضلا و نخبگان باقیمانده، اگر با هم جمع شوند یا به تنهایی هر یک از آنها، برتری و فضیلت تو را میستایند و اهمیت تو را درک میکنند.
آری آنجا که آفتاب بتابد
کس نکند التماس نور زفرقد
هوش مصنوعی: آن جا که آفتاب روشنایی میبخشد، کسی نیازی به درخواست نور از ستارههای دوردست ندارد.
سطری از دفتر حیای تو نبود
گر بنویسد کسی هزار مجلد
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد هزار جلد کتاب دربارهی حیا و شرم تو بنویسید، هیچ کدام از آنها نمیتواند حتی یک خط از زیبایی و عمق حیا و عفت تو را بیان کند.
کی ببرزگی کند بر تو نمایش
آنکه بآرایش است نور مقید
هوش مصنوعی: کیست که بتواند بزرگی و عظمت خود را به نمایش بگذارد، در حالی که زیبایی و روشنی در دستان کسی است که به آن تعلق دارد؟
نیست همی کار خواجگی بتجمل
خواهد قول درست وعزم مشید
هوش مصنوعی: کار خواجگی تنها به وسیلهی تجمل و ظاهرسازی انجام نمیشود؛ بلکه برای آن نیاز به تصمیمی قاطع و درست وجود دارد.
رای تو ز الواح روزکار بخواند
آنچه فراز آید از زمان مبعد
هوش مصنوعی: نظر تو از بین روزگارها خوانده میشود و آنچه در آینده اتفاق بیفتد، بر اساس آن مینویسد.
سیلی کآرد هزار سال دگرروی
تو برش امروز استوار کنی سد
هوش مصنوعی: اگر هزار سال گذشته را در نظر بگیریم، امروز میتوانی به تأثیر آن بر چهرهات پی ببری و آن را به شکلی محکم و استوار نشان بدهی.
سرمد چون خیرخلق یزدان جستی
یزدان دادت بخلق فره سرمد
هوش مصنوعی: زمانی که همیشه و ابدی، خیر و نیکی را از یزدان (خدا) جستی، یزدان نیز به تو توفیق و قدرتی ابدی عطا کرد تا در خدمت خلق باشد.
صد حصن ازیک نهیب تیغ تو مفتوح
مانا دارد بفتح عهد موکد
هوش مصنوعی: با یک صدای قاطع و قوی تو، هر قلعهای به راحتی فتح میشود، و این پیروزی نشانهای از وفاداری به وعدهای محکم است.
تا که بود در خجسته لعل کواعب
سی و دو لؤلؤی جانفرای مسند
هوش مصنوعی: تا زمانی که دندانهای زیبا و درخشان دختران جوان وجود دارد و زیبایی آنها مانند سی و دو دانه مروارید دلانگیز است.
قصر جلالت بحول و قوت ایزد
برتر از این طاق نه رواق زبرجد
هوش مصنوعی: قصر عظمت خداوند با قدرت و توان او، بالاتر و زیباتر از این بنای با شکوه است که از سنگ زبرجد ساخته شده است.