شمارهٔ ۲۳ - وله
جشن میلاد شه دنیا و ما فیها بود
چرخ جان افشان زمین شادان جهان شیدا بود
باز پنداری کلیمی رب ارنی گوی شد
کز تجلی طور ایران سینه سینا بود
گرچه پشت آسمان برسجده کاخش دوتاست
لیک برروی زمین از جاه و فریکتا بود
هان چو حق یکتای بی همتاست با برهان عقل
لاجرم این ظل حق یکتای بی همتا بود
آفرینش را عیان شد مظهری کز فره اش
آفرین ها برروان آدم وحوا بود
نی همانا بوالبشر را رجعتی افتاده باز
زآنکه تاج تارکش از علم الاسما بود
بخت رام و دهر آرام و می بهجت بجام
خارها گل زهر هامل پستها بالا بود
خسروی شد ناصرالدین فرقه اسلام را
کز حقیقت هر مجازی باز بزم آرا بود
می نبی ساقی نبی میخانه ری میخواره شاه
بانک قولوا لا الهش غلغل مینا بود
ناصری کوکب بتا زین موکب میلاد جشن
گاه رامش وقت نازش نوبت صهبا بود
هر طرف رقاصکی برجر اثقالش وقوف
کوه بر مو بسته اش گه زیر وگه بالا بود
رحل بر کف چشم برصف رقص بر قانون دف
وز سقایت کشته خود را پی احیا بود
توپ شهر آشوب ثهلان کوب کشور روب بین
کو فراز چرخه چون برچرخ اژدرها بود
دود او ابریست کش بانگ و شرر رعد است و برق
بلکه از روئین تگرگش ابر طوفان زا بود
ای بت پیمان گسل پیمانه ده کز پایکوب
بانگ سرمستان ز دستان آسمان پیما بود
انبساط کوس جیش شه نگر کاندر سلام
قلب از وحی رنج ازو طی پیر ازو برنا بود
خسرو صاحبقران شه ناصرالدین کز شرف
گوی چوگان نفاذش گنبد خضرا بود
صارم آفاق گیرش در ملمع گون غلاف
صبح را ماند که پنهان در شب یلدا بود
شمارهٔ ۲۲ - درتهنیت عید قربان: جشن اضحی شد و برطوف حرم کوشش حاجشمارهٔ ۲۴ - وله: چون ماه من به جانب لب ساغر آورد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جشن میلاد شه دنیا و ما فیها بود
چرخ جان افشان زمین شادان جهان شیدا بود
هوش مصنوعی: جشن تولد بزرگترین موجودات عالم و همه چیز در آن برگزار شد، و چرخ حیات در حال چرخش، زمین را شاداب و جهان را پر از نور و سرور کرده بود.
باز پنداری کلیمی رب ارنی گوی شد
کز تجلی طور ایران سینه سینا بود
هوش مصنوعی: میگویی که مانند موسی پیامبر، خدا را ببینی، در حالی که تجلی خدا در کوه طور، در سینهی سینا به تصویر کشیده شده است.
گرچه پشت آسمان برسجده کاخش دوتاست
لیک برروی زمین از جاه و فریکتا بود
هوش مصنوعی: اگرچه در آسمان مقام و منزلتی دارد، اما بر روی زمین به خاطر جاه و ثروتش برجسته و شناخته شده است.
هان چو حق یکتای بی همتاست با برهان عقل
لاجرم این ظل حق یکتای بی همتا بود
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند یکتا و بیهمتاست و با دلایل عقلانی نیز این موضوع تأیید میشود، پس این صورت و سایهای که از او در جهان مشاهده میشود نیز تنها به او منحصر است.
آفرینش را عیان شد مظهری کز فره اش
آفرین ها برروان آدم وحوا بود
هوش مصنوعی: یک جلوه از آفرینش به وضوح نمایان شد که باعث شد تا آدم و حوا به خاطر نعمت و شگفتی آن، خدا را سپاسگزار باشند.
نی همانا بوالبشر را رجعتی افتاده باز
زآنکه تاج تارکش از علم الاسما بود
هوش مصنوعی: همانگونه که نی، بوالبشر (انسان اول) دوباره به زندگی برمیگردد، به این دلیل که تاج او که نشانه علم اسماء است، از سرش افتاده است.
بخت رام و دهر آرام و می بهجت بجام
خارها گل زهر هامل پستها بالا بود
هوش مصنوعی: سرنوشت به خوبی با ما همراه است و روزگار به آرامی میگذرد. در این بین، خوشیها و شادیها در زندگیام وجود دارد، و حتی در شرایط سخت، امید و زیبایی قابل مشاهدهاند. زندگی، موانع را پشت سر گذاشته و روزهای خوب به سراغ ما میآید.
خسروی شد ناصرالدین فرقه اسلام را
کز حقیقت هر مجازی باز بزم آرا بود
هوش مصنوعی: ناصرالدین شاه به عنوان پادشاه اسلام، مهمترین جنبههای واقعی و معنوی این دین را به گونهای نمایان ساخت که جهان را به فضایی شاداب و پربار تبدیل کرد.
می نبی ساقی نبی میخانه ری میخواره شاه
بانک قولوا لا الهش غلغل مینا بود
هوش مصنوعی: ساقی عزیز، شراب را بنوش و از میخانه یاد کن. در این جا، شرابنوشان در اوج شادمانی هستند و بر سر فرمانی میگویند: هیچ اسمی جز او نیست. زنگ مینا در حال طنینانداز است.
ناصری کوکب بتا زین موکب میلاد جشن
گاه رامش وقت نازش نوبت صهبا بود
هوش مصنوعی: ناصری، ای ستاره زیبایی، در این لحظهی جشن تولد جشن و شادی، زمان ناز و لذت وجود دارد. این زمان، زمان نوشیدن شراب و خوشی است.
هر طرف رقاصکی برجر اثقالش وقوف
کوه بر مو بسته اش گه زیر وگه بالا بود
هوش مصنوعی: هر سو را نگاه کنی، رقصندهای در حال اجرای حرکاتش است و مانند کوهی که بر مویش ایستاده، به آرامی گهگاه پایین و گهگاه بالا میرود.
رحل بر کف چشم برصف رقص بر قانون دف
وز سقایت کشته خود را پی احیا بود
هوش مصنوعی: با رحل در دست و نگاهی بر زمین، رقصی را بر اساس آوای دف آغاز کرده و در حالی که مینوشد، خود را به خاطر احیای عشق و زندگی به قتل میرساند.
توپ شهر آشوب ثهلان کوب کشور روب بین
کو فراز چرخه چون برچرخ اژدرها بود
هوش مصنوعی: توپ جنگی شهر آشوب بر پشت کوه ثهلان قرار دارد، کشور را زیر نظر دارد، مانند چرخهای که بر پشت اژدرها میچرخد.
دود او ابریست کش بانگ و شرر رعد است و برق
بلکه از روئین تگرگش ابر طوفان زا بود
هوش مصنوعی: دود او شبیه به ابری است که صدای رعد و برق را به همراه دارد، اما در واقع این ابر ناشی از تگرگهای سفت و سخت اوست که باعث ایجاد طوفان میشود.
ای بت پیمان گسل پیمانه ده کز پایکوب
بانگ سرمستان ز دستان آسمان پیما بود
هوش مصنوعی: ای زیبای دلربا، پیمانشکن، به من بادهای بده که سر و صدای شادیبخش مستی، از دستان کسی که به آسمان میرود به گوش میرسد.
انبساط کوس جیش شه نگر کاندر سلام
قلب از وحی رنج ازو طی پیر ازو برنا بود
هوش مصنوعی: بیت به توصیف احوالات روحی و عاطفی یک فرد میپردازد که به نوعی شادابی و نشاط را با تأثیرات الهی و قدرت معنوی پیوند میزند. در اینجا، اشاره به ارتباط بین عرضه و بیان احساسات درونی و تأثیرات مثبتی که از الهام و دانش دریافت میشود وجود دارد. همچنین، به اثرات زندگی و سنین مختلف بر روح و جان انسان اشاره میکند. در نهایت، نوعی تحول و شکوفایی در افراد مختلف به تصویر کشیده شده است.
خسرو صاحبقران شه ناصرالدین کز شرف
گوی چوگان نفاذش گنبد خضرا بود
هوش مصنوعی: خسرو بزرگ و با majesty، ناصرالدین شاه، به قدری با عظمت و والا بوده که منزلت او مانند گنبد آسمان (خضرا) در بین همه قابل مشاهده و مشخص است.
صارم آفاق گیرش در ملمع گون غلاف
صبح را ماند که پنهان در شب یلدا بود
هوش مصنوعی: شمشیر پرتوانی است که در افقها درخشش دارد، چون لایهای از رنگهای درخشان را در صبح پنهان کرده که مانند او در دل شب یلدا است.