گنجور

شمارهٔ ۱۱ - وله

ای ترک جنگ جوی ترامغفر آفتاب
چشمت کشیده تیغ ز ابرو بر آفتاب
ای آفتاب حسن برون نه زحجره پای
تا سر زخاوران نزند دیگر آفتاب
تا لعل لب نگشت عیان زآفتاب تو
باور نشد که باشد کان پرور آفتاب
گاهی فشانده لعل تو از آفتاب در
گاهی نهفته جعد تو در عنبر آفتاب
آنجا کز آفتاب جمال تو پرتویست
از رشک چون هلال شود لاغر آفتاب
بر آفتاب روی تو نتوان نظر نمود
آری بچشم خلق زند نشتر آفتاب
گر آفتاب چهره عابد فریب تست
بس پارسا پرستد چون کافر آفتاب
ای آفتاب من مگرت سوده رخ بپای
کز فخر برسپهر بساید سرآفتاب
خال چو مشک تست برآن آفتاب رو
یا سوی دخت شاه برد مجمرآفتاب
فخر ملوک جان جهان آفتاب ارض
کاندر سرای اوست چو خشت زرآفتاب
از آفتاب قبه خرگاه عفتش
باشد در اکتساب ضو و زیور آفتاب
آنجا که آفتاب عفافش کند جلوس
مانند حلقه است به پشت در آفتاب
ای آفتاب جود که در عرصه وجود
چون تو ندیده ابرسخا گستر آفتاب
کرد آفتاب حسن تو تسخیر بحر و بر
آری کند احاطه به بحر و بر آفتاب
در ظل آفتاب نوال تو خشک و تر
آری دهد ضیاء بخشک و تر آفتاب
تا آفتاب طلعت ترکان خرگهی
تابد چنانکه هر سحر از خاور آفتاب
باد آفتاب دولت تو آن قدر بلند
کز دیدنش کله فتدش از سر آفتاب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ترک جنگ جوی ترامغفر آفتاب
چشمت کشیده تیغ ز ابرو بر آفتاب
هوش مصنوعی: ای ترک جنگ‌جوی زیبا، چشمانت مانند آفتاب درخشان است و ابروهایت مانند تیغی می‌درخشد که بر آفتاب سایه افکنده است.
ای آفتاب حسن برون نه زحجره پای
تا سر زخاوران نزند دیگر آفتاب
هوش مصنوعی: ای آفتاب زیبایی، تو از دوری من بر خود نرنج و زحمت نکش. نگذار که دیگر آفتاب‌هایی چون تو هم‌چنان، از دوری به درد و رنج درآیند.
تا لعل لب نگشت عیان زآفتاب تو
باور نشد که باشد کان پرور آفتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که لب‌های زیبا و درخشان تو در برابر نور آفتاب نمایان نشود، بعید است کسی باور کند که این لذات و زیبایی‌ها به خاطر تابش آفتاب پرورده شده‌اند.
گاهی فشانده لعل تو از آفتاب در
گاهی نهفته جعد تو در عنبر آفتاب
هوش مصنوعی: گاهی زیبایی و درخشش لب‌های تو مانند سنگی قیمتی از نور خورشید می‌درخشد و گاهی فر‌های زیبای تو در خوشبویی همچون عنبر به خوبی پنهان شده‌اند.
آنجا کز آفتاب جمال تو پرتویست
از رشک چون هلال شود لاغر آفتاب
هوش مصنوعی: در جایی که زیبایی تو نورافشانی می‌کند، آفتاب به خاطر حسادت، مانند هلال ماه نحیف و کوچک می‌شود.
بر آفتاب روی تو نتوان نظر نمود
آری بچشم خلق زند نشتر آفتاب
هوش مصنوعی: به خاطر درخشش شدید و زیبایی چهره‌ات، کسی نمی‌تواند به طور مستقیم به تو نگاه کند. اما این زیبایی و روشنی در چشم دیگران مانند تیری می‌زند.
گر آفتاب چهره عابد فریب تست
بس پارسا پرستد چون کافر آفتاب
هوش مصنوعی: اگر چهره عابد درخشان و جذاب باشد، نمی‌توان به ظاهر او اعتماد کرد؛ زیرا افراد پارسا و عبادت‌گزار هم ممکن است مانند کافران از روشنایی و زیبایی دنیا دور باشند.
ای آفتاب من مگرت سوده رخ بپای
کز فخر برسپهر بساید سرآفتاب
هوش مصنوعی: ای خورشید من، مگر می‌خواهی که از فخر و خودبزرگ‌بینی بر آسمان سر بگذاری و از ناز به پای من بیفتی؟
خال چو مشک تست برآن آفتاب رو
یا سوی دخت شاه برد مجمرآفتاب
هوش مصنوعی: با توجه به زیبایی و جذابیت خال، آن را با روشنایی و زیبایی آفتاب مقایسه می‌کند و به نوعی از طرف شاعر خواستار توجه به چنین زیبایی است. همچنین این اشاره می‌تواند به دو راهی یا انتخابی اشاره کند که در آن باید در یکی از دو مسیر روشنایی یا زیبایی قدم گذاشت.
فخر ملوک جان جهان آفتاب ارض
کاندر سرای اوست چو خشت زرآفتاب
هوش مصنوعی: سلطان ملوک، جان جهان و نور خورشید، مانند طلا در دنیای او به چشم می‌خورد.
از آفتاب قبه خرگاه عفتش
باشد در اکتساب ضو و زیور آفتاب
هوش مصنوعی: از نور آفتاب، چادر پاکی و عفت او در بهره‌گیری از زیبایی و روشنی آفتاب تشکیل شده است.
آنجا که آفتاب عفافش کند جلوس
مانند حلقه است به پشت در آفتاب
هوش مصنوعی: در جایی که نور خورشید پوشش و حرمتش را فراهم کند، مانند حلقه‌ای است که در پشت در آفتاب قرار دارد.
ای آفتاب جود که در عرصه وجود
چون تو ندیده ابرسخا گستر آفتاب
هوش مصنوعی: ای خورشید بخشش و generosity که در وجود، مانند تو را ندیده‌ام. تو همچون آفتاب، سخاوت خود را پراکنده کرده‌ای و مانند ابرهای سخاوت، همه جا را روشن نموده‌ای.
کرد آفتاب حسن تو تسخیر بحر و بر
آری کند احاطه به بحر و بر آفتاب
هوش مصنوعی: زیبایی و نیکی‌های تو مانند آفتاب، قدرتی دارد که می‌تواند بر دریا و خشکی تسلط پیدا کند و همه جا را دربر بگیرد.
در ظل آفتاب نوال تو خشک و تر
آری دهد ضیاء بخشک و تر آفتاب
هوش مصنوعی: در زیر سایه آفتاب تو، هم چیزهای خشک و هم مرطوب به نور و روشنی می‌رسند.
تا آفتاب طلعت ترکان خرگهی
تابد چنانکه هر سحر از خاور آفتاب
هوش مصنوعی: تا زمانی که آفتاب چهره‌ی زیبای ترک‌ها را روشن کند، همان‌طور که هر صبح آفتاب از شرق می‌تابد.
باد آفتاب دولت تو آن قدر بلند
کز دیدنش کله فتدش از سر آفتاب
هوش مصنوعی: نسیم خوشبختی و موفقیت تو آنقدر قوی است که حتی خورشید هم به خاطرش پایین‌تر می‌آید و از دیدن آن خجالت می‌کشد.