گنجور

شمارهٔ ۱۰ - وله

خورشید وش شود سوار آن نگار اسب
رقص آید از لطافت او ذره وار اسب
حسرت برم زمخمل زین پوش اسب او
چون زیر ران خویش کشد آن نگار اسب
گیرد قرار چونکه براسب آن سپید ساق
یکجا دگر ز وجد نگیرد قرار اسب
گوئی فراز اسب ز رخسار و زلف او
دارد ببار گردش لیل و نهار اسب
با ما ناز حسن او خبری دارد اسب او
ورنه نبندد این همه برخود وقار اسب
گرچه پی شکار باسب اندرآمده است
لیکن بنقد کرده ازآن شکار اسب(؟)
هر مرده زندگی کند از سم اسب او
تازد بدین لطا فت اگر بر مزار اسب
هی گنج سیم خود سپرد پشت است وآه
کز آدمی فزون بودش اعتبار اسب
اسبی که زین وی شد از او یکدقیقه گرم
حیف است اگر دهند بسیصد هزار اسب
تازد چو اسب خو یش براو نازد آنچنان
کز رتبه رکاب خداوندگار اسب
میر آخور فلک سپر اسبان شهریار
کز پیکرش بچرخ کند افتخار اسب
تازان اسب احسان شهزاده محسن آن
کز فضل رانده سوی یمین ویسار اسب
چون او بر اسب با فلکی فرکند مقام
گویند زمانه کآمد گردون مدار اسب
هر چند جبر اسب بود حمل آسمان
لیکن بشوکتش شده بی اختیار اسب
تا از رشید اسب رشادت بود بزین
زآنگونه شعر ساختن اندر هزار اسب
احباب او سوار زیزدان براسب قدر
خضم ورا همیشه رود بی سوار اسب

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خورشید وش شود سوار آن نگار اسب
رقص آید از لطافت او ذره وار اسب
هوش مصنوعی: خورشید مانند چهره آن معشوق زیباست و سوار بر او می‌شود. از لطافت او، اسب به رقص درمی‌آید و درخشش او مانند ذرات ریز است.
حسرت برم زمخمل زین پوش اسب او
چون زیر ران خویش کشد آن نگار اسب
هوش مصنوعی: حسرت می‌خورم بر زرق و برق مخملی که بر تن این اسب است، زیرا او آن زیبایی را زیر پای خود دارد.
گیرد قرار چونکه براسب آن سپید ساق
یکجا دگر ز وجد نگیرد قرار اسب
هوش مصنوعی: اسب سفیدی که سوارش هست، در یک جا آرام نمی‌گیرد و همچنان به جنب و جوش ادامه می‌دهد. این نشان می‌دهد که او از شور و هیجان به حالت آرامش نمی‌رسد.
گوئی فراز اسب ز رخسار و زلف او
دارد ببار گردش لیل و نهار اسب
هوش مصنوعی: انگار که اسب، زیبایی و جذابیت خود را از چهره و موهای او می‌گیرد و به همین ترتیب، شب و روز به دور او در حرکتند.
با ما ناز حسن او خبری دارد اسب او
ورنه نبندد این همه برخود وقار اسب
هوش مصنوعی: اسب او از زیبایی و لطافت او باخبر است، وگرنه چنین آرام و با وقار نمی‌ایستد.
گرچه پی شکار باسب اندرآمده است
لیکن بنقد کرده ازآن شکار اسب(؟)
هوش مصنوعی: هرچند که اسب به دنبال شکار وارد شده است، اما در واقع به خوبی به آن شکار توجه کرده و از آن بهره‌مند شده است.
هر مرده زندگی کند از سم اسب او
تازد بدین لطا فت اگر بر مزار اسب
هوش مصنوعی: هر مرده‌ای که تجربه‌ای از زندگی دارد، مانند سم اسب بر روی زمین آرامش می‌یابد. این زیبایی نشان می‌دهد که حتی پس از مرگ هم، یاد و اثر زندگی‌ها می‌تواند در بستر خاک باقی بماند.
هی گنج سیم خود سپرد پشت است وآه
کز آدمی فزون بودش اعتبار اسب
هوش مصنوعی: یادآوری می‌کند که گنج و دارایی انسان در دسترس اوست و برتری انسان‌ها به اعتبار و شهرت آن‌ها بستگی دارد، نه فقط به possessions و مال و منال. در واقع، ارزش واقعی هر کس به ویژگی‌های انسانی و شخصیت اوست.
اسبی که زین وی شد از او یکدقیقه گرم
حیف است اگر دهند بسیصد هزار اسب
هوش مصنوعی: اگر اسبی که دمی بر زین او نشسته است، از او یک لحظه دور شود، حیف است که بخواهند به جای آن، هزاران اسب دیگری به او بدهند.
تازد چو اسب خو یش براو نازد آنچنان
کز رتبه رکاب خداوندگار اسب
هوش مصنوعی: به سرعت و با قدرت مانند اسبش به جلو می‌تازد، به گونه‌ای که از مقام و جایگاه خداوندگار اسب فراتر می‌رود.
میر آخور فلک سپر اسبان شهریار
کز پیکرش بچرخ کند افتخار اسب
هوش مصنوعی: پادشاه آسمان، مانند سپری برای اسبان، افتخار و بزرگی خود را از چرخش پیکرشان به‌دست می‌آورد.
تازان اسب احسان شهزاده محسن آن
کز فضل رانده سوی یمین ویسار اسب
هوش مصنوعی: اسب احسان شهزاده محسن، با تندی و شتاب می‌تازد و از طرف راست و چپ فضل و خوبی را به تصویر می‌کشد.
چون او بر اسب با فلکی فرکند مقام
گویند زمانه کآمد گردون مدار اسب
هوش مصنوعی: وقتی او بر اسب سوار می‌شود و به آسمان می‌نگرد، مردم می‌گویند زمانه و دوران جدیدی فرا رسیده است.
هر چند جبر اسب بود حمل آسمان
لیکن بشوکتش شده بی اختیار اسب
هوش مصنوعی: با وجود اینکه جبر و سرنوشت مانند اسبی است که بار آسمان را به دوش می‌کشد، اما شکوه و عظمت او باعث شده است که از کنترل انسان خارج شود.
تا از رشید اسب رشادت بود بزین
زآنگونه شعر ساختن اندر هزار اسب
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که وقتی از کسی شجاعت و فزونی وجود داشته باشد، می‌توان به خوبی و هنرمندانه شعری درباره آن ساخته شود، همان‌طور که وقتی موضوعی برجسته و قدرتمند است، توانایی خلق آثار زیبا و با ارزش نیز بیشتر می‌شود.
احباب او سوار زیزدان براسب قدر
خضم ورا همیشه رود بی سوار اسب
هوش مصنوعی: دوستان او سوار بر اسب‌هایی نیرومند و با منزلت هستند و همیشه به دنبال او می‌روند، حتی زمانی که کسی بر اسب نیست.